من الان پنج ساله ازدواج کردم و تموم شده یه عمه بسیار حسود دارم هر وقت می‌ره آرایشگاهی جایی وقتی از هم محله های همسرم میبینه میشینه از خانوادش می‌پرسه خیلی پیگیره اون روز نشسته بود میگه یکی می‌گفت شوهر خواهر همسرت زندانه و فلان اولین بارش هم نیست
من چه جوابی بهش بدم که بشینه سره جاش یه چیزی بگین که الان حرف و باز کنم و بگم بهش
خیلی خیلی پیگیر زندگی منه
خودش شوهر داره؟!
بهترین جواب سکوت و بی محلیه
میگم چقدر مردم بیکارن سرشون رو کردن تو ....فامیل شوهر من
بگو من نمیپرسم پیگیر نیستم
کلا کنجکاوی نمیکنم چیه بپرسم این کجاست اون کجاست فضولم مگه
من اگر نیکنم وگربد تو برو خود را باش
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
ب حرفاش گوش نده بحثو عوض کن و بگو زندگی بقیه بما ربطی نداره
از نقطه ضعفاش بزن تو پرش
بگو تینقدری که تو پیگیری خانواده من وهمسرم هستی خودم نیستم .بگو خدا به منم از اینجور مشکلات بده که تمام هم و غمم بشه جستجو تو کار دیگران .بگو بود و نبود شوهر اون تو زندان چه تاثیری تو زندگی شما داره؟؟؟
