سلام صبحتون بخیر
من یکی از دوستای صمیمیم یکی از فامیلاشون دوسال پیش اومدن همسایه ما شدن
قضیه ازین قرار بود که اونا تو یه خونه دیگه مستاجر بودن و صابخونه قبلیشون خیلی اذیتشون میکرده که شماها سروصدا میکنید و این حرفا ایناهم خسته شده بودند این خونه ای که ما توش نشستیم صابخونم دوستمه و دوستم گف دلم به حال این فامیلمون میسوزه واحد بغلیتون خالیه برو با صابخونه صحبت کن اینا بیان اینجا بشینن من رفتم براشون صحبت کردم که خیلی اینا ادمای خوبین و تازه عروس دومادن و اجارشون بالاس و بهشون تخفیف بده بیان اینجا بشینن صابخونمون گف چون شما میگین اشکالی نداره بیان بشینن خلاصه اینا اومدن و ما باهم دوست شدیم من و همسرم جفتمون شاغلیم اینا تا ساعتای سه شب باهم فیلم میدیدن بوی سیگارشون همیشه تو راهرو بود بنده خدا صابخونم که هیچی نمیگف ماهم کاریشون نداشتیم بااینکه شبا باید زود میخوابیدیم حالا دیشب که شب تعطیلی بود ما ۱۱ شب تلویزیون با همسرم میدیدیم خانمش که دوماهه میره سرکار بمن پیام داده صدا تلویزیونتون تا خونه ما میاد مجبور شدم بگم
تازه ۱۱ونیم ما خاموش کردیم خوابیدیم و این قضیه شاید تو این دوسال دوبار اتفاق افتاده باشه بنظرتون حق دارم ناراحت باشم ازش؟ شاید واقعا اذیت شده ولی من این همه برا این بنده دلسوزی کردم خیلی وقتا چیزی واسه خونش میخواست بهم زنگ میزد براش بگیرم سرراه میومدم درسته پولشو میداد ولی خب دوست بودیم باهم باورتون نمیشه من اینقد به صابخونم گفتم اینا تازه ازدواج کردن هواشونو داشته باش کرایه مارو زیاد کرد واسه اونارو نه پول پیشم خیلی خیلی کم ازشون گرف کمتر از ۵۰ تومن کرایه کمتر از ۴ تومن اونم تو منطقه نارمک تهران حس کردم بی انصافی کرد 🥲