از من که بدتر نیست
صبح روز تولدش بزور بردمش بیرون براش کیک گرفتم و تولد گرفتیم(سوپرایزی)
غروبش بهم گفت بیا فلان کافه تولد بگیرم حتی نگفت بیا خونه
خلاصه رفتیم کافه کادوی بشدت گرونی هم بهش دادم کلش یه موهیتو گرفت علاوه بر اون از مقدار کیکش و حرفای دوستای دیگش ک من باهاشون دوست نیستم فهمیدم منو لحضه اخر بخاطر صبح دعوت کرده
منو میگی؟؟خورد شدم
چون اون تنها و بهترین رفیقم از دید خودم بود
بعدشم روز تولدمو اصلا یادش نبود فقط تبریک بگه در همین حد حال بهم زن!
حتی روز تولدم بردمش کافه که کیک بگیرم وقتی دیدم اصلا یادش نیست هیچی نگفتم و برگشتم خونه از اون به بعدم دلم باهاش صاف نشد
شما بازم براتون کادو گرفته ناراضی نباشید🙂