من یه دوران عقدداشتم جدا شدم الانم ازدواج کردم هر دوبار خیلی دس کم توی رسومات گرفته شدم حسرت ب دل عروسی و مراسم موندم بعد جالبه تو خونواده هر دو اونی ک کمتر مورد حمایت بود شوهرمن بود گاهی تو خلوت میاد ذهنم اعصابم خوردمیشه
همه فکر میکنن تو خانواده شوهرشون،شوهرش از همه مظلوم تره نگران نباش
منم آدم عوضی و گدا گشنه بدبخت میاد سراغم رنگ ازدواج نتونستم ببینم
هزار بار رفتم امتحان دادن با بدبختی دیپلم گرفتم
حالا نمیتونم برم دانشگاه و هزار یک مکافاتو و بدبختی که موندم از کدوم بگم
خسته خسته خسته خسته شدم واقعا یه وقتا کم میارم خدایا بست 😭
طرز فکرتو عوض کن
شدیدا به قانون جذب اعتقاد دارم. به هرچی فکر کنی جذبش میکنی
به خوشبختی فکرکن، به آرامش، به لیاقت زیادت، به چیزای خوب کلا
من شوهرمم تو دوران عقد برام چیزی نخرید
اولین عیدمون یک ماه بعد از عقدمون بود. گفتم بریم لباس بخر برام. گفت تو هم باید برام لباس بخری😐هرچند اون موقع خیلی حرص خوردم، دعوا کردم، قهر کردم، گریه کردم، از ازدواجم پشیمون شدم
اما الان بعد 12 سال متاهلی، میگم این چیزای پیش پا افتاده ذره ای ارزش ناراحتی نداره
گور بابای رسم و رسوم. مهم زندگی متاهلی که آرامش داشته باشی و خوشبخت باشی
اره اگه بود خیلی خوب بود. اما با ناراحتی و غصه خوردن چیزی درست نمیشه. زمان به سرعت میگذره. یه روز به خودت میای میبینی 50 سالته، 60 سالته و منتظر عروسی بچه ها و به دنیا اومدن نوه هاتی
از زندگیت لذت ببر. بخدا دنیا ارزش نداره
من سالای اول عروسیم افسرده شده بودم. چون دوران عقد بدی داشتم. الان میگم بهترین زمان زندگیم به گریه و ناراحتی گذشت. دیگه واسه چیزی حرص و جوش نمیخورم. مخصوصا چیزی که میدونم دیگه برنمیگرده و دست من نیست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
