از خاطراتتون با مادر شوهرتون بگید
خاطره نداریم با هم
پسر داداشش تصادف کرده بود به زنداداشش گفت یه گوسفند واسش بکشید امیر که ارزشش از گوسفند کمتر نیست😐🤦🏻♀️
هیچ خواهرم مهمانم بود تابستون شوهرم نبود مادر شوهرم پنج صبح اومد در خونه رو باز کرد خواهرم کرکو پرش ریخت،اومد گفت ای هنوز خوابید یه سرک کشید رفت🤧
جاریم امارات بود مادر شوهرم به همه میگفت رفته ام ار ای
مردم فک میکردن مریضه
والا خیییلی آدم بدی بود باهام
اذیت میکرد حسابی یه خاطره ی خوش ندارم اون همه عشق بین من و شوهرم از بین برد خدا لعنتش کنه...
الانم داره میمیره منم دوساله ندیدمش قطع ارتباطم نمیدونم والا خیلی مهرطلبه و ننه غریبم بازی در میاره که کسی بهش چیزی نگه یه وقت معلوم نیست حالا یه بار میگه قلبم یه بار میگه روده هام یه بار میگه سرم ، دکترا قرص دادن بهش میگه نمیتونم بخورم نمیدونم چشه؟ یا فیلمشه یا واقعا
مناسبتای زندگیم همیشه اختلاف انداخت چقدر بهم توهین کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
