من احساس میکتم به بن بست رسیدم
ازدست همسرم خیلی دلخورم
نشد چندروزباهم اشتی باشیم
یک درمیون دلخورم مبگنه
مشکل بزرگم باهاش اینه زودعصبی میشه ببدهنی میکنه
البته اصلا به من نه ولی به ادمای دیگه
ما شغلموت باهمه هرچقدر توخونه ارومیم وتفاعم داریم تو محل کار مخصوصا جدیدا دعوامون میشه
هودش میدونه من خیلی رو حرف زشت حساسم ولی میگه
خیلی راحت داد و بیداد میکنه
اینهمه دادو بیداد درمقابل یه ایرادکوچیکیه که من توکار ازش میگیرم
تاخالا یکبارم نشده بگه اخ کاش اشتباه نمیشد
همش میگه ایراد جزو کاره
من حقپوق جدا نمیگیرم هرچی کار میکنیم تو حسابه برای زندگیمون
ازدوماهگیه بچمم برگشتم سرکار همش بچه پیش مادربزرگاشه
😔😔
خداییش جز عصبانیت و بددهنیش خیلی حسن داره
توکارای خونه کنکمه خیلی تو بچه داری کمک میکنه
حتی رختخابمم قبل خاب میندازه قرصمم میده
هیچ جا بدون ما نمیره گوشبش قفل نداره اهل گوشی باری نیست
ولیییی واقعا من مغزم این عصبانیت و حرفای زشتشو نمیکشه
امرپز واقعا میخایتم قرص بخورم راحتشم😔