کات شکس عشقی

الان درست درست ۴ ماه میشه ن بهش پیام دادم ن زنگ زدم اصلا واسشون مهم نیس مادرش افتخار میکنه از دختر خالش شنیدم قراره ازدواج کنه واسم مهم نیس فقط از این میسوزم ۹سال من واسه اون خونه و ماشین و زندگی آرزو کرده بودم

دردمو نمیتونم به کسی بگم خانواده ام مخالف بودن خواهرم هی میگه من بهت گفتم به دردت نمیخوره گفتی عاشقشم بیا تحویل بگیر حقته زجر بکشی من معلمی قبول شدم نزاشن برم من هم عین خرها خوشحال بودم که اینقدر عاشقمه  بددل و پارانویید داشت من اصلا شک نکردم چرا اینجوری میکنه بعد فهمیدم که معتاد شده بددل و بد بین شده 

بخدا تو خانواده ما اصلا سیگاری نداریم خیلی سادگی کردم اینقدر خودشو خوب نشون داد که فکرمیکردم دنیا دهن باز کرده فقط این افتاده بدترین ضربه خوردم ازش بخدا زنهایی که خیانت میکرد دیدمشون هی میکفتم ازشون چی کم دارم قیافه ام خیلی خوشگله کپی اناشید حسینی هسم  خودم من با سرنوشتم بازی کردم همه مارو میدونستن ۹سال کم نیس هرکی خواستگار میومد عین احمق ها میگفتم نه من کسه دیگه رو میخوام الان۳۳ سالمه هم سنم رفته هم ضربه روحی خوردم اصلا به کسی اعتماد ندارم حتی داداشم وقتی حرف میزنه حالم بد میشه از مرد و مردانگی 

ن اصلا نپرسید چه بلایی سرت اومده با پرویی تمام گفت من همینم باید قبول کنی بهتم ربط نداره پول دارم میکشم یه اتاق هم مخصوص  باید پذیرایی کنی وقتی مواد میکشم منم سیلی محکم زدم پیش مادرش که بگه  دروغه امادرش گفت اگه قبول نداری تموم کنید واسش گریه ام مهم نبود منو اونا مقصر دونستن که من نباید اعتراض کنم 

بخدا واستون بگم من تو این ۹سال کشیدم باورت نمیشه اشتباه از خودم بود پای اشتباهم میمونم از این عشق واسم اشک و شکست و حسرت موند من فقط ضربه خوردم  من فقط تلاش کردم اخرش بدهکار شدم  که من نمیخواستمت ۹سال خودت موندی حتما ایرادی داشتی که این همه ازم بدی دیدی موندی 

اون تاوان تقاص بده ولی به حالم فرق نمیکنه😭😭😭میتونه ۹سالمو برگردونه میتونه خاطره ها رو از  ذهنم پاک کنه میتونه من فقط سوختم مادرش میگفت سنتون بالا میره زود ازد‌واج کنید لااقل یه دونه بچه بیاربد من دلم شکست ناانصاف من منتظر پسرت بودم  که خودشو بالا بکشه بخدا من واسم مهم نیس دیگه چون اون نجنگید از قصد عشقمون رو خراب کرد برادرش بخاطر مواد مرد خودش میدونست عواقبش چیه فقط پیش خودش نگفت پس این دختر این وسط چیمیشه