ما بد نبودیم..بلدبودیم،دنیا مارو نمیخورد..ما تُنگ بودیم،اگه دریا بودیم که ماهیمون نمیمُرد..سیل اومد،هرچی رویا جمع کردم با خودش بُرد....جان چه میدانست،از دنیا چه ها خواهد کشید...اگه امضام به چشمت خورد لطفا واسه حرف زدن و سلامتی بچه هام دعا کن مرسی مهربون❤💙💜
من لالیک دارم هروقت میزنم حس ی خانم کارمند بهم دست میده😁
نمیدونم کارمند تو ذهنت چطوریه😁
ولی من لالیکو یه دختر گل منگلی راااااحت تو یه دشت سرسبز میبینم
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...