من چند سال پیش رفته بودم دسشویی ( تو حیاط بود )
من وسط کار بودم گلاب ب روی شما
یه دفعه یکی خیلی محکم پشت سر هم میزد به در دسشویی منم گفتم الان میام بیرون
دیدم همینجوری داره در میزنه عصبی شدم داد زدم گفتممممم الان میام بیرون ولم کنین دارم میرینمممممم
بعد دیدم نه ول نمیکنه کارم و تموم کردم در و وا کردم دیدم هیچکس نیستم
رفتم تو خونه سوال کردم مامانمفت کسی تو حیاط نیومده اصلا
فقط فقطم من و بابا و مامانم خونه بودیم