وقتی ۱۵ سالم بود با ی آقایی بوسیله دوست مدرسه ایم آشنا شدم رابطه جنسی داشتیم باهم بعدش متوجه شدم با دوستم دوستن و منو سرکار گذاشتن .... اون آقا بعد رابطه جنسی از من خاست جدا شیم از هم و رفت ....من ۱۶ سالم بود بخاطر این که دختری از دست داده بودم با ی آقای مطلقه ک مریض بود عقیم ازدواج کردم با اختلاف سنی ۱۳ سال . خانواده پدریم خیلی سخت گیر دست بزن داشت پدرم و پارانوئید داشت .. بعد ازدواجم. شوهرم خیلی باهام سرد بود و اون آقای تو دبیرستان بهم زنگ زد بهم گفت من دوست دارم و گول خوردم بیا باهم باشیم . از اون موقع اون آقا حمایت مالیم میکرد و حمایت عاطفیم. ای طریق اسپرم اهدایی باردار شدم . اما همه مشکلاتم از بعد بچم ب وجود اومد افسردگی شدید انگار تازه سرم ب هوش اومده ک چکار کردم با زندگیم خودمو بدبخت کردم....سه بار خودکشی کردم ب اون آقا گفتم بیا ازدواج کنیم من همسرم دوست ندارم اون آقا گفتن منو نمیخاد و در حد دوست حاضره حمایتم کنه .... افتادم تو سایت های شرطبندی برای اوقات فراغت پولای زیادی باختم از اون ب بعد برای جبران پولام ب آدمای غریبه رو میزدم تو برنامه ها از نظر خودم بشدت آدم بی عرضه و بی اراده ایم . ن شغلی دارم . نه میتونم از اون آقا جدا بشم نمیدونم باید چیکار کنم خداروفراموش کردم و رفتن ب سمتش برام خیلی سخته دست از قمار کردن بر نمیدارم . قسم میخورم دیگه انجام نمیدم باز انجام میدم باز انجام میدم وزنم به شدت اومده بالا تمام زندگیم شده اون اقا
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.