جوریکه هرثانیه از فکرم نمیره بیرون کلا روانم بهم ریخته
منو شوهرم ۲۰ ۲۳ سالمونه
یه ساله عقدم
در کل خواهرشوهرم طرز حرف زدنشو با هیشکی بلد نیس
و زن خیلی راحت و گستاخیه اهل مشروب و...
حالا ایناش به من مربوط نیس
ولی تو این مدت به مادرم به من غیر مستقیم فحش داده
توهین کرده و من اصن دلم ازش باز نمیشه
زیادم به شوهرم گفتنی میشم ادم بده چون اون از من چیزی نمیگه
و تو خیلی چیزا خواسته دخالت کنه که نزاشتم
حالا چون از شوهرم بزرگتره و رابطشون صمیمیه
میترسم در اینده تو زندگیمون دخالت کنه
توهیناش از مغزم نمیره بیرون
همش دلم میگیره و میخوام گریه کنم
میدونم درست نیس ولی وقتی شوهرم باهاش گرم میگیره دلم میخواد بمیرم
به من شوخی شوخی فحش خیلی بدی داد
گفت اوناییکه میرن کافه ج..ده ان بعد گفت ایوای عروسمونم میره
اینم بگم اصن بهم دیگه زنگ نمیزنیم دوهفته ی بار همو میبینیم