2777
2789

دوماه بعدعروسیمون بود بدترین روزای عمرم بود بارداری خیلی سختم داشتم بخاطرکرونا هیچ جانمیتونستم برم دقیقا هفت ماهم بود ک مادربزرگ همسرم کروناگرفت فوت کرد حالادیگ استرس بیماری ازی طرف استرس زایمان افسردگی گرفته بودم پسرمم ک ب دنیااومد ریفلاکس شدید داشت

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

زمان کرونا دوران عقد من و همسرم بود، اولش سرماخوردگی عادی داشت شوهرم بعد رفته رفته حالش بد شد خونه ی ما بود، پدرم بردش دکتر تبش بالا بود دکتر گفت کروناعه 

در حدی بدن شوهرم داغ بود ک دست میزدم دستم میسوخت

۴ روز تمام بالا سرش بودم بهش رسیدگی کردم و مامانم براش غذا های مخصوص درست می‌کرد ولی پدر مادرش حتی نیومدن خونه ی ما سر بزنن به پسرشون😂 خیلی اون ۴ روز سخت بود

شوهرم تو حالت خواب بود دائم اصلا متوجه دور و برش نبود

فقط برای دارو و دمنوش و غذا بیدارش میکردیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792