ما عقدیم ، من اصلا ادمی نیستم که شب بمونم خونه مادرشوهر ، یعنی خودم از کسایی هستم که به همه میگم اقا تو دوران نامزدی نمونید خونه طرف
اینا گفتن که بیاین بریم ویلا یه شب بمونیم ، خلاصه ما رغتیم مادرشوهرم شب گفت منو خواهرشوهرمو فلانی(من) اونجا میخوابیم شماهم(شوهرم پدرشوهرم برادرشوهرم) اینور بخوابین😐😂😂میخواست جامونو جدا بندازه شوهرم گفت نه منم بنداز اونور🤣یه پرده کشیده میشد وسط
شاید باورتون نشه پرده رو نصفه کشید خودشم خوابید کنار پرده روشم کرد سمت ما😐😐😐😐😐😐
من توبه کردم که حتی خودشونم گفتن نمونم هیچوقتتتت
تازه شوهرم میگفت بیا خونه ما بمون گفتم اره مامانت تورو میندازه تو یه اتاق درو قفل میکنه منم با خودش میخوابم🤣🤣🤣🤣