تو رو جون بچه تون بیاین فک کنم بچم سکته کرده

99raha99

مدیر استارتر

عضویت: 1400/07/21

تعداد پست: 311

شل و وله اصلا سِره

چشماش یه جوری شده

تعادل نداره

حرف زدنش خیلی طول می‌کشه

میگه پشت سرم درد می‌کنه

وای خدایا دارم دیوونه میشم کسی می‌دونه باید چیکار کنم !؟

ببرمش کجا

چند بار دکتر بردم عمومی و اطفال و اینا ولی نفهمیدن

آخرین بار که بردمش همین الان دکتر گفت ببرش بیمارستان اکبر

1403/11/13

21:51

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

sssssssstar

عضویت: 1402/09/15

تعداد پست: 10267

خب سریع ببرش بیمارستان

1403/11/13

21:52

1 نفر لایک کرده اند ...

mahliiiiiiin_11

عضویت: 1403/10/25

تعداد پست: 620

از کی اینجوریه

1403/11/13

21:52

1 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

7878eli

عضویت: 1398/12/12

تعداد پست: 52012

خب ببر این شرایط نرمال نیست

1403/11/13

21:52

1 نفر لایک کرده اند ...

سزاموئید

عضویت: 1403/02/06

تعداد پست: 5980

تشنج نکرده؟

چند وقته اینطوریه

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

1403/11/13

21:52

1 نفر لایک کرده اند ...