چند روز پیش لوسی جونم حالش خیلی بد بود اصلا غذا نمیخورد وای من داشتم دق میکردم اصلا هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم هیچی بخورم ساعت ۸ شب شد کن دیگه گریه ام گرفت لوسی همش بیحال بود رو تخت خوابیده بود تا دید من دارم گریه میکنم بلند شد منو لیس زد بعد یه کم با پتو بازی کرد اومد تو سالن یه کم آب خورد بعد غذا خورد وای آنقدر دنیا رو به من دادن کلی خدا خدا کردم امام رضا ابوالفضل صدا زدم باز دوباره چهارشنبه شب یکدفعه حالش بد شد بیحال شد لرز داشت شب تا صبح منو شوهرم بالای سرش بیدار بودیم من دوباره امام رضا صدا زدم لوسی جونم دوباره امام رضا شفا داد صبح حالش خوب خوب بود وای من آنقدر گریه.کردم بیشتر ایمان پیدا کردم دیگه کاری به کسی ندارم من تو این دو باری لوسی جونم مریض فهمیدم همیشه هر لحظه خدا کنارم هس امام هاشو پیامبرهاش کنارم هستن به وقتش صدامو میشنون 🥰😍❤️✌🏻💖🫶☺️