بخاطر درمانش مجبورشدن بیام کنار خانواده ام حدود۱۰۰۰کیلومتر دورازهمسر و خونه زندگیم هستم شوهرمهر دو س هفته مجبوره این مسافتو بیادو برگرده هرسری هم ک میادو میره من دلم مثل سیرو سرکه میجوشه این سالم بیادو بره شهری ک همسرم هست امکاناتش کمه فقط بدرد کار میخوره درمان و ورزشم دارع واسه بچم ولی ب کیفیت و خوبی اینجایی ک میبرمش نیست دلسوز نیستن و وقت کمتری میزارن
اگه هم نبرم دخترمووبیماریش پیشرفت میکنه و خسارات بدی میزنه ب اینده اش کارهمسرمم حوریه نمیتونه ولش کنه بیاد نمیدونم چکار کنم اخه یه روز دوروز ک نیست حداقل چن سال باید ببرمش چکارکنم اخه 😔😔وقتی همسرم نیست تمام مسئولیت باخودمه زندگی و بچه ها ازطرفی نگران تنهایی همسرمم نمیدونم چه غلطی کنم ای خدا😭توروخدا اگه راهنمایی نمیکنید حداقل دعا کنید زندگیم درست و درمون بشه