واقعا ناراحت شدم مامان من دبیر به قدری بچه هاشو دوست داره به محض اینکه میاد از بچه هاش تعریف میکنه یه بار دانش آموزش ساعت 11 شب زنگ زد گفتم مامان الان وقت زنگ زدنه جواب ندی گفت نه ممکنه اتفاقی افتاده جواب داد یهو دیدم خیلی ناراحت شد پدر و مادر دانش آموز داشتن مراحل طلاق رو طی میکردن و دختره هم گریه مامانم آرومش کرد خبلی نگران بود که نتونسته بود به خاطر این اتفاقات درس بخونه من که شاهد تلاشای زیاد مامانم از هر نظر هستم واقعا یکسری ادم میان اینطوری صحبت میکنن به شدت منو ناراحت و غمیگن کرد