نکنه بش گفته با تو زیاد نپره؟
عوض پسره با شما سر سنگین شدن؟؟ فازشون چیه
پسره احمقه دختر خالتم باید. بدونه کسی رو برا زندگی میخواد همون‌جوری که هست باید بپذیرش اگه نمیتونه وابسه تا به مذهبی گیرش بیاد این اداها چیه پسره اشتباه کرده درست ولی من جا پسره بودم بیخیال این دختر میشدم
دیگه شروع شد تماس‌های خاله‌ام و متلک گویی اینا که آره تو خواستگار دختر من رو اغوا کردی و اینا
بعد من:😐
هر چی بهش گفتم بابا من یک بار بیشتر این حسام رو ندیدم، اسمش حسامه، حتی شماره هم ازش ندارم این حرکتا چیه پریسا
برگشت گفت نه تو میخوای خواستگار من رو بگیری برای خودت. زدیم به تیپ و تاپ هم که تو خجالت نمیکشی؟ خیر سرت از بچگی با هم بزرگ شدیم، زشته به قرآن و اون هم اعصاب داغون و شکست عشقی خورده که نه همهٔ اینا زیر سر توعه
بهش گفتم که من بهت گفته بودم، پسره خسته شده داره من رو بهونه میکنه. پریسا تو حتی نزاشتی نشونت کنن و اینا رو لنگ در هوا گذاشتی، توی این دو ماه هشت جلسه اومدن رفتن صدای پدر و مادرش در اومده دیگه تقصیر من چیه این وسط؟
هیچی زده بلاکم کرده از همه جا و از فردا باید منتظر خواستگاری آقا حسام باشم
یا خدا
پسره چه جلبیه
دخترخاله ات هم دست و پاش شل شده
اول که دختر خالت خیلی ادا اومده.بعدشم پسره کلا خوب بهم زده😂این ازدواج کلا سر نگیره بهتره
خیلی دختر خاله رو مخی داری
یهو رفت خواستگاری دوست صمیمی من مثلا میخواست حرص منو دربیاره و دوستم‌جواب مثبت داد خخخخ
البته بعد چند ماه جدا شدن
اتفاوت برای همین کشیدم کنار و گفتم برن مشاوره که دست از سر من برداره. اگه ازدواجشون بهم می‌خورد میگفت تقصیر توعه، اگه سر می‌گرفت و به مشکل میخوردن میگفت تقصیر توعه. بارها از من پرسید که یعنی بگم نه؟ بگم آره؟ منم هر دفعه میگفتم من نمیگم بگو نه یا بگو آره باید ببینی میتونی کنار بیای یا نه
چه موجود مزخرفیه دختر خالت نمیدونستی نمیدونم چرا تو هر داستانی دختر مقصر میشه کاش این طرز فکر ریشه کن بشه بگو من چی کار دارم آخه حسام ارزونی خودت
در ضمن اکثر حساما لاشین
