طولانیه خلاصش میکنم من تازه ۶ ماه نامزد کردم ۳ ۴ ماه پیش سر کله دوست دختر قبلیه نامزدم که ۱سالو نیم باهم بودنو دختره خیانت میکنه میره پیداش میشه نامزدم به من میگه این امده جلو در خونمون جلو مامانم گریه و زاری بعد من مامانو میفرستم بالا فحشو حوالش میدم میره خب تا اینجا همه چی اکیه مادرنامزدم میده عکسای سر شامو عکسای بچگی نامزدمو برای خودم بفرستم رفتم پایینتر تو گالری چشم خورد مادر نامزدم دختررو رو پله بغل کرده همون تاریخی که این به من گفت امد جلو در فقط مادرشه بغل کرده دختررو نامزدم تو عکس نیس سلفیه الان بعد ۳ ۴ ماه چشم خورده به عکس چیکارکنم من ام اس دارم دستوپام داره میلرزه چجوری بگم یا اصلا بگم من از نامزدم مطمعنم ولی مادرشم اطمینان داشتم تا این عکس الانم همه مسافرتیم چجوری بگم