2777
2789

خیلی فکر کردم چرا امروز من یاد این ماجرا افتادم دیدم دوبار تو همین ایام این زن بیمار مثلا بعنوان مادر خواستگار به من زنگ زده

و باز امروز از ته دلم نفرینش کردم که الهی اگر پسری در کارش نیست که چنان دردی بگیره که فقط بناله

اگرم واقعا پسر داره خدا عروسی نصیبش کنه که هر لحظه یاد مرگ کنه

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.
چرا چی گفته مگه

الان تعریف میکنم

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

حدود شش هفت سال پیش فکر کنم سال 96 بود یک روز سرکار بودم یک دختر مجرد از اشناهامون زنگ زد گفت من یک خواستگار دارم هر چی فکر میکنم شرایطش به تو میخوره گفت ارشد داره کارمنده ولی من فوق دیپلم دارم منم گفتم چه اشکالی داره گفت نه شرایطش بالاتر منه و خلاصه هر طور شده بود اجازه مثلا از من گرفت شماره منو به اون زن بیمار بده ظاهرا شماره خود منم زنگ زده بود از خونه امون گرفته بود

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

دیدم فرداش یک خانم زنگ زد خیلی ی جوری بود از شرایط پسرش گفت معقول بود.اون زمان من دانشجو دکترا بودم. این زن بیمار گفتش پسر منم ارشد داره و میخاد برای دکترا بخونه که من گفتم من مدرک برا مهم نیست.

از اون روز هر روز زنگ میزد به من و یک چیزی میگفت

یادمه یک روز اول که زنگ زد همه چیز را پرسید در مورد خونواده و محل زندگی وخود من و...

منم گفتم اجازه بده با خانواده مطرح کنم اگه موافق بودن اجازه بدیم برای قرار.

خلاصه فرداش زنگ زد قرار شد جمعه بیاند خونه ما. خیلی اصرار داشت حتما هم بیاد خونه. و اصرار داشت پنجشنبه بیاد که من گفتم سرکار هستم نمیتونم.

راستش یادمه خونه یک کم میخواستیم تغییر بدیم مثلا تو همون هفته رفتیم فرش خریدیم خود من لباس نداشتم رفتم همه چی خریدم

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

دوباره روز بعدش زنگ زد که میشد سه شنبه گفت ببین خانم پسر من چهارده معصومی هست منم فکر کردم یک فرقه جدیده گفتم یعنی چی حاج خانم گفت یعنی مومنه منم گفتم من ادعای مومنی ندارم ولی اهل انجام واجباتم محجبه هستم و محرم و نامحرم برای ما مهمه.

بعدش گفت ببین لابد راهپیمایی هم میخای بری منم گفتم رفتن و نرفتن یک مسیله شخصی هست گفتش اخه پسر من مخالف این چیزا هست منم گفتم حاج خانم من هنوز پسر شما را ندیدیم ایشون هم منو ندیدن شاید اصلا مورد پسند هم نباشیم 

خلاصه روز بعدش مجدد زنگ زد بهم گفت ببین خانم پسر من قد بلنده نه لاغر نه چاق کچل هم نیست عینک هم نداره مومن هم هست دختر چادری هم میخاد من دیگه کفری شدم گفتم حاج خانم تمامی این موارد را که گفتید اتفاقا من دارم ولی بهتره شما برای پسرتون پیشنهاد و سفارش بدید بسازن یک خنده ای کرد عفریته

بعدش گفت راستی اصالتا کجایی هستید منم گفتم اطراف اصفهان ولی از بچگی ساکن اصفهان گفت اهان پس دهاتی هستی گفتم بله

حالا جالبه یک لهجه ضایعی داشت که اون لهجه مال یکی از شهرستان های اصفهان هست که تو اصفهان اون شهرستان از یک جهاتی به منفی بودن معروفه

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

باز دو روز مونده به روز قرار زنگ زد بهم که ما میخوایم پنجشنبه بیایم منم هر چی فکرش را میکردم دیدم واقعا نمیتونم پنجشنبه گفتم ممنون میشم جمعه تشریف بیارید گفت اصلا نمیایم گفتم خب نیاید مادرم این را شنید وا رفت گفت شماره اش را بگیر ببینم چی میگه گفتم تو را خدا ولش کن بخدا مریضه این زن. خلاصه زنگ زدم به مادرمم گفت نمیایم😂مادرمم شک کرد گفت اصلا این کی بود و خلاصه زنگ زد به پدر اون دختر اشنامون که اونم پیچوند و منم به مادرم گفتم ولش کن برو خدا را شکر پاش به خونه باز نشد ولی راستش خیلی بهم فشار اومد مخصوصا که اون حرفاش را تحمل کردم

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

ظاهرا کسی نیست ادامه این ماجرا و بیماری این زن را بگم

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.
روانی بوده

ادامه اش را گوش بده

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز