وای منم چند روز پیش سرویسم رسیده بود وایستاده بود منتظر من منم دیر کرده بودم حسابی از دم خونه تا سرویسو داشتم میدوییدم هوام تاااارییییکککککک اول صبح منم همه چیم سیاه کیفمم میدوییدم صدا میداد وسایل توش تکون میخورد یه اقاهه هم واسه خودش اروم داشت میرفت یهو دید صدا میاد منم خیلی بهش نزدیک شده بودم دیگه برگشت دید منو اونجوری سیاه تو تاریکی و خلوت درحال دوییدن سمتش انقدم نزدیک بدبخت انقدررررررر ترسید قلبشو گرفت تاحالا ندیده بودم مرد اینجوری بترسه هی یادم میاد هی میخندم هی هم دلم میسوزه طفلک گفتم سکته رو زد. بعد حالا ردش کردم درحال دوییدن داد میزدم ببخشید بخشیییید😄😄😄😄🙈