مامان من هميشه زير مانتوهاش استين كوتاه و يقه بسته تنشه
توجيحشم اينه اگه تصادف كنم مانتوم سر خيابون پاره بشه مردم سينمو ميبينن
ب من ميگه با هواپيما و قطار ميري شهرتون برميگردي زير مانتوهات لباس پوسيده بپوش ك اگه قطار اتيش گرفت نتونستي مانتورو بپوشي با همون لباس خاطرت جمع باشه هواپيما هم سقوط كرد زنده موندي دو دست لباس خوب تنت باشه
كلا جنايي كرده قضيه رو