این قضیه مال چند وقت پیشه
میخواستم تعریف کنم برای کسی ولی یادم نبود شما هستید
اگه یادم بود همون شب تاپیک میزدم
ما کار میکردیم برای استادمون
یه پروژه برداشته بودیم
من دو روز نرفتم سرکار فکر کردم پسری که با من همگروهیه جامو پر میکنه چون قبلا اینکارو کرده بودیم بی هماهنگی
ولی نگو اونم به هوای من اصلا نیومده بود
حالا ما باید روز بعد تحویل میدادیم نمونه ها رو میذاشتیم تو پارافين صبر میکردیم سرد شه برش میزدیم و اصلا یه وضعی
هردومون موندیم تو آزمایشگاه تا نیمه شب
دیگه فقط من بودم و اون