2777
2789
عنوان

هر شبم و هر روزم با گریه میگذره

392 بازدید | 22 پست

خیلی از دست خودم خسته و کلافم خیلی خیلی خیلی زیاد یعنی یک روز نیست که با گریه و ناراحتی نگذره هر روزم گریه زاریه و برا اینکه بتونم از واقعیت فرار کنم میرم میخوابم نمیدونم چیکار کنم چه جرکتی بزنم یکم حالم بهتر شه موقع امتحانات دانشگاه هم موقع درس خوندن همینطور خود به خود اشکام میومد و یکدفعه به خودم میومدم میدیدم کل جزوم خیس شده بزوررر امتحانا رو گذرونم و تموم کردم الانم که وضعم اینه همه ی  اینا هم بخاطر یک حس یک طرفه و عمیق به کسیه که سرش هم خبردار نیست چقدر دیوونشم دل و جرعت ابراز علاقه هم ندارم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

فدای اشکات عزیزم🥲

کاش حداقل میشد یجوری بهش بفهمونی از این بلاتکلیفیه درمیومدی

خودت یه مدت میگفتی بچها دانشگاه قضیه این پسره رو فهمیدن، بنظرت امکان داره خودشم از علاقت با خبر شده باشه ولی خودشو بزنه به اون راه؟

چه ها با جان خود دور از رخ‌ِ جانان خود کردم                       مگر دشمن کند اینها که من با جانِ خود کردم

یه جوری با رفتارت بهش حالی کن اگه اومد طرفت بهتر اگه نه 

لاقل بدهکار خودت نباشی

چون بعدها با هر کی باشه این آدم از ذهنت بیرون نمیره و زندگیت از چشمت میوفته

ولی اگه بی‌محلی کرد لاقل یه جواب برا خودت داری یه مدت دیگه می پذیری که تو رو نخواسته خودتو عذاب نمیدی

بفرما جلو ته صف مال خودمه
عزیز دلم هیچ وقت ابراز نکن چون ممکن شکست بخوری این بدتر سعی کن فکر نکن سخته میدونم اما خودت رومشغول ...

اتفاقا برا همین ابراز علاقه نمیکنم خواهر چون میدونم صد در صد یه جواب یا یه رفتار بدی ازش میبینم انوقت تا اخر عمر باید خودمو سرزنش کنم

فدای اشکات عزیزم🥲کاش حداقل میشد یجوری بهش بفهمونی از این بلاتکلیفیه درمیومدیخودت یه مدت میگفتی بچها ...

خدا نکنه جان دلم خدا نکنههه... حقیقتا دوستای دانشگاه فهمیدن منم با اینکه سعی میکردمم زیاد ضایع بازی در نیارم ولی دراوردم و هرکی بود مسلماا با این کارایی که من میکردم شک میکرد که ازش خوشم میاد راستش رو یخوای نمیدونم توهم زدم یا واقعیته ولی اونم انگار یکممم داشت چراغ سبز نشون میدادد البته حس میکنم توهمهه چون همش اینطوری خودمو اروم میکنمم

خدا نکنه جان دلم خدا نکنههه... حقیقتا دوستای دانشگاه فهمیدن منم با اینکه سعی میکردمم زیاد ضایع بازی ...

❤️

اینطوری که تو میگی واقعا امکانش زیاده که فهمیده باشه

اگه فکر میکنی خودت نمیتونی تشخیص بدی از دوستات کمک بگیر ببین حدس اونا چیه

اگه فهمیده باشه خوشش بیاد ازت کم کم نزدیک میشه بهت

چه ها با جان خود دور از رخ‌ِ جانان خود کردم                       مگر دشمن کند اینها که من با جانِ خود کردم

یه جوری با رفتارت بهش حالی کن اگه اومد طرفت بهتر اگه نه لاقل بدهکار خودت نباشیچون بعدها با هر کی باش ...

اخه عزیزم منم یک رفتارایی داشتم اینم انگار شک کرده بود ولی بازمم سفت و سخت بودد و انگار یه جورایی خودشو به اون راه میزدش البته بازم متوجه حسش نشدم چون بعضی وقتاا نگاهای خیلی عمیقی میکرد بعضی وقتا طوری رفتار میکرد انگارنه انگار که وجود خارجی دارم

❤️اینطوری که تو میگی واقعا امکانش زیاده که فهمیده باشهاگه فکر میکنی خودت نمیتونی تشخیص بدی از دوستات ...

اخه خواهر دیگه نمیدونم میبینمش یا نههه واسه همینه اینقدر بی قراری میکنم دوست های زیادی هم ندارمم یکی هست که اونم برا اینکه ارومم کنه الکی میگفت که شاید اونم دوست داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792