بزرگترین قسمت باگ بزرگسالی اونجاست که خودتو کنترل کنی یه دفعه وسط خیابون نزنی زیر گریه
اونجایی که دلن گرفته میخای گریه کنی ولی گریه نمیکنی چون سرت درد میگیره فردام کلی کار داری
دقیقا حتی توجمع بهت برمیخوره یکی نمیزنی توگوش طرف
من راحتم هر جا کریه ام بگیره گریه می‌کنم به پسر و دخترم هم میگم هر وقت دیدین اذیت میشین راحت گریه کنید
من یه باگ دیگه دارم که بعضی وقتا زیر فشار فقط باید گریه کنم اما چون فرداش میخوام برم سر کار و چشام پف میکنه نمی تونم 😂🤦♀️
دلت میخاد لوست کنن نازت کنن ولی دیگه بزرگ شدی وازاین خبرا نیس درصورتی که کودک درونت بشدت دلش محبت میخاد
از یه سنی به بعد توی خیابون هم گریه ات بیاد گریه میکنی
به نظر من بزرگسالی اینجوریه که دیگه " نمیشینی " گریه کنی
ظرفها رو می‌شوری و گریه میکنی
میری مدرسه دنبال بچه و توی راه گریه میکنی
گردگیری میکنی و اشکات میاد
اخ اخ گفتی یکسال شبانه روز واسه یه امتحانی زحمت کشیدم پدرم در اومد ققط ۱۰درصد قبول شدن و ۹۰درصد رد شدن من جرو قبولی هابودم منتظر کادو بودم استراحت تفریح ولی ....
خستگیش موند تو تنم
تولدمم همینه روز دختر همینه همیشه همینه
من تعارف ندارم ولی خیلی تمرین کردم
یه زمانی میگفتن گریه نکردن و نشون ندادن احساسات قدرته
ولی حقیقت اینه کسی که بتونه احساسات خودش رو بیان کنه و خفه نکنه قوی تره چون در مقابل مسئله مهم تری به اسم قضاوت ایستاده
اگه کار اموز وکالتی پس کلی زحمت کشیدی براش تا اینجا انگیزت واسه شاغل شدن چی بوده؟ قطعا پشت این همه تلاش انگیزه ای داشتی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
