ما تو خونمون دو تا ماشین داریم
یکیش رو داداشم استفاده میکنه یکیش رو بابام
هیشمدوم ماشین دست من نمیدن
محل کار داداشم یه رب با من فاصله داره ولی نمیاد دنبالم که بعد از کار باهم برگردیم
مستقلم خودم خرج خودمو میدم خانوادم یک ریال تو هیچی و هیچ زمینه بهم کمک نمی کنن
منم مغرورم همه کارامو تنهایی راست و ریست میکنم
الان از سرکار برگشتم اول اینکه مامانم با لحن خیلی بد باهام حرف زد الکی
رفتم شام بخورم اندازخ یک نفر بود شام، فک کردم مال منه، سرمو کردم اونور دیدم شامه رو داداشم برداشته میخاد بخوره
مامانم گفت تو بخور اون خورده (یعنی من خوردم ) در حالی که اصلا از من سوال نکرده بود
منم قهر کردم اومدم اتاقم
شامو آورده گذاشته جلو من با منت و تازه میگه تو منو کشتی پیرم کردی 😐😐😐
به زور خودمو نگه داشتم که فقط گریه نکنم
اصلا نمیدونم مقصر کیه