2777
2789
عنوان

همکارای نامزدم رو مخم هستن

| مشاهده متن کامل بحث + 456 بازدید | 41 پست
عزیزم باید با همسرت خصوصی حرف می زدی نه اینکه با سادگی خودتو پیش همه همکارای شوهرت بد جلوه می دادی.ا ...

اخه این رفتار من رفتار های قبلیشونم هست 

در واقع من خواستم ی بار واکنش نشون بدم  تا بفهمن اونقدرام بی زبون نیستم 

اینجوری بهت بگم که تا حالا چندین بار احساس دانایی کردن! 

من رشتم روانشناسی بوده بعد ی کیس روان بود منم نظرمو دادم برام نوشته بودن کیسی ک روانپزشک به فوق سایکو ارجاع میده رو خانوم روانشناس نظر میده 

یا یکسره راجب بد بودن و خراب شدن ازدواجی ک یک پزشک و با یک غیر پزشک باشه میگن 

رو مخمن 

دقیقا بخاطر حضور شما تو اونجاستبنظرم همسرتم تو عذابه با حضورتخییلی مسخرست تو گروه کادردرمان باشی بعد ...

من بخوام گروهو ترک کنم مدام ذهنم درگیر میشه ک نکنه چیز بدی به همسرم بگن و از کار و زندگی میوفتم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من روش نفوذ ندارم شاید دعوا راه بندازم ترک کنه ولی خب حضوری مدام در ارتباطه باهاشون صبح تا شب

خوب همینه دیگه نه تنها شوهر شما بلکه بقیه خانوم چقد می تونیم همسرمونو کنترل کنیم صبح می رن شب می یان .پس بهترین راه محبت به شوهرت هست تا تو رو به همه ترجیح بده با بدبینی الکی فشار اوردن زیاد رو همسرت بیشتر فاصله ها رو زیاد می کنی،ولی به صورت غیر مستقیم نشون بده ارتباط وپرحرفی با امحرم درس نشون بده،مثلا خودت با یه اقا مخصوصا متاهل زیاد گرم نگیر وبه شوهرت بگو دوست ندارم با یه اقا بگو بخند راه بیاندازم من سوهر دارم خیانت به حساب می یاد

اینایی که میگی رو من انگار تو زندگیم مو به مو رد کردم




اولش اینجوریه باید باهاشون صمیمی برخورد کنی




ما اوایل که میرفتیم بیرون مثلا من میشستم پیش شوهرم یا مثلا تو بازیا شوهرم باعث میشد من ببازم یهو یکی از همکلاسیام میگفت مثلا ریحانه تو از هیچی شانس نیاوردی اینم از شوهر




یا مثلا یچیزی میگفتم راجع به پزشکی شوهرم میگفت تثضیح میدی یکی میگفت بیا اینم حاصل ازدواج پزشک و مهندس 




ولی شوهرم با خنده وشوخی جوابشونو میداد 




یا میرفتم میشستم پیش شثهرم میگفت بابا این حانم دکتر مارو قرض بده یکم پیش ماهم باشه 








اما یکم که پیش رفت باهم صمیمی شدن الان از دوستای خودش باهاشون صمیمی تره 

اینایی که میگی رو من انگار تو زندگیم مو به مو رد کردماولش اینجوریه باید باهاشون صمیمی برخورد کنیما ا ...

اخه من حس ششم قویه 

اینا واقعا ادمای درستی نیستن رو مخن انرژی منفی دارن قصد دارن مدام منو بکوبن 

اخه من حس ششم قویه اینا واقعا ادمای درستی نیستن رو مخن انرژی منفی دارن قصد دارن مدام منو بکوبن

خخب پس اگه اینطور حس میکنی سعی کن خیلی توبحثشون شرکت نکنی فقط حضور داشته باشی که ذهنت بهم نریزه و مهم تر از همه سعی کن اعتمادت رو بیشتر کنی که ذهنت اروم بشه

تو هرمحیطی همه جور ادم هست چه محیط کارمندی چه محیط بیمارستانی

من همسرم محیط کارمندی اونم نظامیه ولی گاهی یه کسایی میبینم مشغولن که ادم باورش ه مرد بخواد کاری کنه تو خیابونم هستن از این ادما

شما هنوز عقد نیستین چرا رفتی تو گروه همسرت؟به نظرم باید اصلا حد اقل تا زمان عقد زیاد تو جمع همکارای نامزدت نباشی شاید یکی از همکارای خانوم به ازدواج شما حسادت کنه وبا بد جلوه دادن تو بخوان رابطاتونو بهم بزنه.پس اصلا این بحث پیش اومده رو کش نده با نامزدت هم بحث الکی نکن اگه دوسش داری.فک کنم سنت کمه یا کم سیاستی عزیزم😊

باید تو خصوصی اگرم لازم بود به نامزدت گوشزد میکردی نه اونجا. اونجا هم اگر میگفتی به حالت شوخی نه جدی!

الان نامزدت هم خراب شده پیش همکاراش. بالاخره پزشکه و یه شأن ‌و منزلتی داره پیش اونا . خودت و از چشمش ننداز عزیزم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز