از اخرین تاپیکم که حالم خیلی بد بود تا الان.
مامانم از بچگی هروقت بهش دروغ میگفتم یا پنهان کاری میکردم بهم میگفت ماه هیچوقت پشت ابر نمیمونه.
اعتمادی که برای من گرون تموم شد..از کسایی ضربه خوردم که دشمنم نبودن.
همون اکیپی بودن که باهم بیرون میرفتیم.همون اکیپی که اخر شبا تو گروه دخترونمون چت میکردیم.همون گروهی که شاید شماهم دارین و رفتارای دوست پسراتون تحلیل میکنید و امار پسرای شهرو توش شیر میکنید..
•دوستای خوبی انتخاب کنید..اما به همون دوستای خوبم صد کامل اعتماد نکنین دلیلی نداره دوستای شما از پنهان ترین روابطتون که حتی خانوادتونم خبر ندارن خبر داشته باشن.
•از پارتنرتون گذشتتونو به هیچ قیمتی پنهان نکنید.
میگن هر افراطی..اینجاست.اعتماد نابجا به آشناهای غریبه و نگفتن گذشته به غریبه آشناتون..
نزارین هیچ شکی بمونه هیچ ادمی کامل نیست دخترا..ادما در کنار پوئنای مثبت پوئنای منفی هم دارن.
من با ادمی اشنا شدم که شاهزاده سوار بر اسب ارزوهای خیلی از دخترا بود..اما ادم من نبود..من سفید بودم اون روح من لکه دار کرد.
اون روز من به اخر خط رسیده بودم نامزدمو که از دست رفته میدیدم هیچ.. ترس اصلیم از خانوادم بود از مردم بود.
انقد جونمو دوست داشتم که دست و دلم به خودکشی نمیرفت چون جرعتشو نداشتم ولی انقد از خودم بدم میومد که خودزنی میکردم.
اما من همیشه گفتم خدا منو خیلی دوسم داره..تو دوران راهنمایی دبیر دینیم میگفت
وقتی با خدا حرف میزنین بگین خدایا تو تنها خدای منی توام یجوری بهم نگاه کن که انگار من تنها بندتم ..و این چقد وصف من و اون بود.
من گذشتم سیاه چاله نبود فقط چندتا نقطه سیاه بود..اما نامزدم که باهام تماس گرفت من فهمیدم چقدر به این مرد من بد کردم و چقدر از خودم بدم اومد.
و تمام حرفش این بود که بهم گفته بود خط قرمزش پنهان کاری و دروغه..و من چقدر به خیال اینکه درسته دوستیمون تموم شده ولی امکان نداره اون اسکرین چتا و عکسارو ارسال کنن برای نامزدم سکوت کردم..ولی ماه پشت ابر نمیمونه دخترا.