به حدی به احساس سردی و یخ بندون رسیده درونم که

من ازت ناراحت بودم تا تاپیک آخرت خوندم خیلی بهم ریختم خیانت بدترین زخمی هست که زن میخوره تو اون لحظه به خودم گفتم باید از دلت در بیارم امیدوارم منم ببخشی هرچند تاپیک باز زدم بازم با یکی که الکی توهین میکرد دعوام شد بخدا اما نمیدونم چرا نسبت بهت دلم خیلی گرفت ناراحت شدم و شرمنده شاید چون به قول خودت یه تجربه تلخ مشترک داریم

من دومین ازدواجم رو دارم با آخرین قطره صبرم میگذرونم 

هرجا هستی موفق باشی روزگارت خوش بشه 🌹

خیلی متاسف شدم خدا صبرت بده تا بتونی باهاش کنار بیای ، اره من زود عصبی میشم اگر بدونی دوتا شوهری که وارد زندگیم کردم چی بودن بهم حق میدی بازم تو مادر شدی اما شوهر فعلیم این حقو ازم گرفته حتی شرط گذاشت مهریه ام ببخشم تا اقدام کنیم اما با توجه به خیانت و سابقه زیرحرف زدنش نتونستم قبول کنم اما فکرش بکن منی که بخاطر مادر شدن تن به ازدواج دوم دادم حالا دارم ذره ذره میسوزم

خواهر من همین حالش بی حسم حوصله طلاق و بعد طلاق ندارم چون سر قبلی بدجور افسردگی گرفتم