2777
2789
عنوان

و دوباره

64 بازدید | 8 پست

برق رفت. دوباره.


وقتی برق می‌ره، خیلی چیزها رو با خودش می‌بره. از گرمای بخاری برقی بگیر تا روشنایی صفحه‌ی کامپیوتر. و حتی لبخند اعضای خانواده. اینترنت کند می‌شه و گوشی به هیچ دردی نمی‌خوره. نهایتا بتونی باهاش لانچ گیم بازی کنی و دایناسور گوگل کروم رو از روی موانع بگذرونی، و بعد از هربار باختن غرغرکنان گوشی بذاری سر جاش. وقتی برق نیست، از همیشه مضطرب‌ترم. به گذشته و اجدادم فکر می‌کنم و افرادی که توی زندگی‌شون برق ندیدن. به آدم‌هایی که اونقدر شانس نداشتن تا از فواید صنعت بهره ببرن، و اونقدر خوش‌شانس بودن که این ناامیدی خفه کننده‌ی بعد از قطعی برق رو احساس نکنن.


چند ساعت می‌گذره و برق همچنان سر و کله‌ش پیدا نمی‌شه. هیچوقت انقدر دلتنگ نبودم. دلتنگ برق! کی فکرش رو می‌کرد دلم برای برق بیشتر تنگ بشه تا مامان؟


 وقتی می‌رم حموم، نمی‌دونم دارم چه غلطی می‌کنم. قبل از دستشویی رفتن، شیلنگ آب رو می‌گیرم رو زمین تا اگه سوسکی اونجا بوده، بپره و بره. چندین بار کلید برق رو از سر عادت لمس می‌کنم و هر بار به حماقت خودم لعنت می‌فرستم. باید مقاله رو تکمیل کنم، اما لپتاپ شارژ نداره و برق نیست. حتی لانچ گیم هم از لیست سرگرمی‌ها خط می‌خوره، چون نمی‌خوام بخاطر یه تیرکس، شارژ گوشی رو تموم کنم. 


برق نیست. هوا سرد و ابری و بی‌بارونه. با پنج‌تا مولکول اکسیژن، ده تا هیدروکربن می‌بلعم. اینجا می‌تونه آخر خط باشه و نبودن برق، فقط یک دلیل از میلیون‌ها دلیل ناراحتی و خشم و اضطراب من، یا شاید هم ماست.

sasalele

انشا بود؟ 

بیا با اینترنت خط آشنات کنم دیگه افسردگی نگیری 

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز