2777
2789
عنوان

بعضی ها

| مشاهده متن کامل بحث + 181 بازدید | 18 پست

یادمه یبار تو یه تاپیک بودم یهو امضا شما رو دیدم و ازش خیلی خوشم اومد،حین خوندنش قشنگ تجسمش کردم شاید برا همین انقد ازش خوشم اومد!

خودتون نوشتیدش؟

من زیاد سایت نمیام بعضی وقتا که یه مشکلاتی پیش میاد و ذهنم آشفته میشه میام سایت تاپیک های بعضی از کابرا که همو هم میشناسیم میخونم تا یکم ذهنم از موضوع اصلی خودم دور بشه...

حالا یکی از کاربرا هم شما هستید.

وایب خوبی از اکانتتون میگیرم

بهتون میاد آدم عمیق،خلاق،درونگرا و آرومی باشید...

میتونم بعضی نوشته هایی که میزارید رو تو چنلم بزارم؟نمیدونستم اونا رو خودتون مینویسید،قشنگ بودن🌌



هر چیزی که درونِ توست زیباست، حتی تلاش‌هایِ ناموفقت برای پنهان کردنِ غم‌هات🌱"

یادمه یبار تو یه تاپیک بودم یهو امضا شما رو دیدم و ازش خیلی خوشم اومد،حین خوندنش قشنگ تجسمش کردم شای ...

سلام عزیزم اول خیلی از نظر زیبات خیلی خوشحالم کردی.

امضام شعری از نجیب فاضل هست.

بعضی از چیزهایی که تو تاپیک هام میذارم دیالوگ و یا تیکه های جالب از قسمتی از کتاب هاییه که خوندم.

چیزای دیگم هست که خودم نوشتم ولی فعلا نمیذاره چون حس میکنم برای قابل مفهوم نباشه و تک و توک چیزایی که بدونم برای بقیه قابل فهمه مثل : اون اندازه ای که تورو مجبور میکنه از خودت دزدی کنی ازت دزدی نمیکنه

البته اگر دوست داشتی میتونی بذاری تو چنلت.

خودمم دارم ولی برا خودمه کلی چیز اونجا نوشتم و گذاشتم یادم نره یا گم شون نکنم.

بازم ممنونم ازت:)

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام عزیزم اول خیلی از نظر زیبات خیلی خوشحالم کردی.امضام شعری از نجیب فاضل هست.بعضی از چیزهایی که تو ...

خواهش میکنم حس قلبیمو گفتم:)

اهان،بازم خوبه،پر مفهموم و زیبان🌱

من خودم نوشتونو مخصوصا نوشتن راجب احساساتی که درونم جولان میکنه رو خیلی دوس دارم البته بیشتر به زبان محاوره ای مینویسم چون زیاد از حرف زدن راجب عواطفم خوشم نمیاد دیگه یه گوشه مینویسمشون که یادم بمونه...

بعضی وقتا یچیزایی تو کتابا میبینم که پیش خودم میگم:"به همه نویسنده‌ها حسودیم میشه.ینی چی که تو هم گاهی همین حسیو داشتی که من دارم ولی بهتر از من تونستی به کلمات تبدیلش کنی؟

😂❤

هر چیزی که درونِ توست زیباست، حتی تلاش‌هایِ ناموفقت برای پنهان کردنِ غم‌هات🌱"

خواهش میکنم حس قلبیمو گفتم:)اهان،بازم خوبه،پر مفهموم و زیبان🌱من خودم نوشتونو مخصوصا نوشتن راجب احسا ...

من به صورت شعر کوتاه یا مطلب مینویسم 

دقیقا منم خیلی این فکر رو میکنم‌ مدام‌میگم‌چقدر جالبه که صدها سال پیش‌کسایی بودن آدمای خاص مثل ما که دقیقا عینا همین احساسات گنگ و سردرگمی رو داشتن و چقدر خوب تونستن تو قالب کلمات به راحتی بیان کن.


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792