بیایید خاطرات خنده دار تعریف کنید☺️
هیچی تو ذهنم نیست بجز دلتنگی😢😢😢
مهره مار داری تو دلبری
داشتم با شوهرم شطرنج بازی میکردیم بعد کلی فکر کردن یه دفه مهره منو برداشت باهاش مهره خودمو پرت کرد بیرون واییییییییییی فقط فرشارو گاز میزدم از خنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣
به روز داشتم با همسر آیندم که بزودی عقدمونه😁 از ی خیابونی رد میشدیم،بعد یه زنه تو کوچه نشسته بود زل زده بود تو تخم چشام
منم برگشتم به این اقا گفتم وایی اینو ببین،ایت از اون زنای فوضول محلس ک گزارش میده،در اصل دوربین مداربستس..خلاصه داشتم همینجوری حرف میزدن که دیدم این اقا رفت طرف خانومه🤦🏻♀️منم همچنان داشتم حرف میزدم برگشتم دیدم نیستو رفته پیش خانونه دست میدنو احوال پرسی میکننو.بعد ک حرفاشون تموم شد اومد طرفم گفت عزیزم چی میگفتی؟گفتم اون کی بود؟گفت خالم🤦🏻♀️🐈دنیا رو سرم اوار شد🤦🏻♀️🤣🤣🤣🤣
یکی نمیاد یچی بگه بخندیم اگه گفته بود شوهرم امشب کتکم زد ۷۰ صفحه میرفت جلو
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
