حس خیلی بدیه،اولین باره که دارم تجربه میکنم این حسو
داداشم رفته سربازی،مثل رفیق بود برام.سه سال کامل توی خونه بود و کار هم نداشت،بخاطر همین خیلی وابسته ش شدم
کلا چهار روزه که رفته ولی از وقتی رفته خونه سوت و کور شده.همه ساکتن و کسی با کسی حرف نمیزنه
انقد زود رفت سوار اتوبوس شد که من دیر رسیدم و نتونستم خدافظی کنم باهاش
میترسم وقتی برگشت مثل قبل نباشه و رفتارش عوض بشه