سلام دوستان من دوران عقدبه سرمیبرم نامزدم از یکی طلب داره که شماله چندوقتیه الکی وسط حرفاش میگفت میخوام با رفیقام برم شمال من جدی نمیگرفتم الان از دیروز هرچی زنگ وپیام میدم خاموشه گوشیش یکم خرابه ولی الکی بهونه کرده مطمئنم زنگ زدم مامانش ببینم خونس میگه ظهر بهم زنگ زده گفته میرم شمال نسیه مو بگیرم نمیتونست یعنی همون موقع که به ننش زنگ زده به منم زنگ بزنه؟ازترس به من نگفته چون میدونست نمیزارم من مشکلم‌رفتنش نیست فقط میگم چرا بهم خبرنداده از دیروز دارم گریه میکنم نگرانی که چیزیش نشده باشه الان حرف من اینه بنظرشما چه برخوردی باهاش داشته باشم؟چیکارکنم درمقابلش؟
چقد بد
سنگین برخورد کن و دعوا نکن تا خودش علت کارش رو بگه و معذرت خواهی کنه
خودت جواب خودتو دادی اگر ترس گفته
بنطرم جوری با شوهرت دوست باش ک مسایلو بهت بگه
گریه ات رو درک نمیکنم
شوهر منم از دوره ی عقدم همین بود الانم که چند سال میگذره همینه
هیچی کنترلش نکن تانترسه وپنهان نکنه ودروغ نگه
چون شوهرت میترسید بگه و دعواتون شه نگفت اما خب کاری بچه بازی بود نباید گوشیو خاموش میکرد
اگه من جات باشم
اولا گریه نمیکنم دیگه هم بهش زنگ و پیام نمیدم
اگه زنگ زد جوابشو نمیدم
تا اینکه برگرده و حضوری بیاد زیاد تحویلش نمیگیرم تا وقتی از دلم دربیاره
بعدشم بهش میگم ناراحتی من از این نیست که تنها رفتی شمال بلکه از این ناراحتم که بدون مشورت من رفتی بهم خبر ندادی
ما۴ ساله باهم بودنمون توچیزی نشده که مخالفش باشم و سعی کردم تاجایی که میشه پایه اش باشم ولی خب اون جدیدا رفت امد رفیقاش به قدری زیاده که اصلایادش میره منی هم منتظرش هستم پس طبیعیه اگرمیگفت مخالفت میکردم بره با رفیقایی که هروز به جمع عرق خوری دعوتش میکنن پس میدونست اگر بگه من میگم نه و احتمالا دعواکنم باش پس‌نگفته خب من بیکارم مگه بدون دلیل دعواکنم باهاش وقتی هر روز هر روز بااونا میره قهوه خونه و فلان‌میگفتم باشه حالا که اطلاع دادی برو؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز