منو مامانم هر دو عوض شدیم من خیلی احساسی بودم قبلنا مامانمم اروم و مهربون بعد فوت مادربزرگم هردو عوض شدیم و بعد اینکه منم ازدواج کردم(عقدم) کامل تغییر کردم مامانم خیلی اذیت شده ازدواج اجباری و نمیدونم بابام هیچوقت بهش محبت نکرد همیشه منت سرش گذاشت کلی توهین تحقیر کلا بداخلاقه و منم گاهی حس میکنم با اینکه بابام زندس اما بابا ندارم مامانمم عوض شده خیلی بحث میکنه افسرده شده با کوچیکترین حرف ناراحت میشه به خودش میگیره ولی حق میدم بهش اگه شوهر منم ۴۰سال با من اونجوری میشد قطعا منم دیگه کم میاوردم ،الان من شدم عین بابام 😭😭چیزی که خیلی ازش میترسیدم همه رفتارای اون تو من شکل گرفته من و مامانم مثه قبل قربون صدقه هم نمیریم بدتر اصلا باهم نمیسازیم منم از بچگی تنها بودم تک فرزند و همش مامان بابام دعوا میکردن تو اتاق بودم تنهایی و الان عادت کردم اخلاقام خیلی بده عین بابام اصلا درک نمیکنم پرخاشگر شدم سر هردو شون داد میزنم دعوا میکنم
بیاین ادامه بگم
