2777
2789
عنوان

جنایی واقعی (نگارالملوک)

294 بازدید | 26 پست

ویت، معمار روس ۴۳ ساله‌ای بود که خیلی زحمتکش و خانواده‌دوست بود. یه پسر ۸ ساله و یه دختر ۲ ساله داشت. اما از بدشانسیش، سر کار افتاد توی یه گودالی و پاش شکست. در نتیجه مدتی بیکار شد.

بدیش این بود که درآمد زنش کافی نبود.

اما خوبیش این بود که میتونست با بچه‌هاش وقت بگذرونه. بخصوص دخترش، دیانا، خیلی بهش وابسته شده بود

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

وقتی حالش بهتر شد، کار پیدا کرد اسپانیا. پروژه ۲ ساله اما پولش خوب بود. قرار شد خانواده رو بذاره و بره.

هر بار که از اسپانیا میومد خونه، دیانا بهش اصرار میکرد که اونو هم با خودش ببره این دفعه. آخرای پروژه دیگه ۴ سالش بود و شماره‌ی بابا رو حفظ کرده بود

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

وقتی پروژه‌ی اسپانیا تموم شد، ویت به زنش گفت بچه‌هارو بردار بیار اینجا تعطیلات. من تمام مدت به فکر شماها بودم و میدونم دقیقا کجاها ببرمتون که عاشق اسپانیا بشین. اونا هم سریع یه پرواز چارتری توپولوف پیدا کردن.

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

خیلی ذوق داشت. از کلی زودتر رفته بود فرودگاه منتظرشون. ولی هر چی منتظر موند خبری نشد. کلافه شده بود. متوجه شد فرودگاه هی داره شلوغ و شلوغتر میشه. تا اینکه یکی اومد ازش پرسید: شما منتظر پرواز فلان بودین؟ اینم با ذوق گفت بله. طرف خبرنگار بود. بهش گفت «تسلیت میگم»

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

پرواز سقوط کرده بود. در واقع اگه بخوایم دقیق‌تر بگیم، دوتا هواپیما توی آسمون با هم تصادف کرده بودن. دم یکی از هواپیماها شکم اون یکی رو پاره کرده بود. هر کدوم از اعضای خانواده یه جا پیدا شدن، هیچکس هم نجات پیدا نکرده بود.

اطراف بدن دیانا، دونه‌های مروارید ریخته بود. ویت اونارو میشناخت. خودش واسش از اسپانیا گردنبند مروارید آورده بود. دونه دونه جمع کرد و گذاشت جیبش🙃🙃

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

پرواز توپولوف ۶۰ نفر مسافر داشت، که ۴۵ نفر بچه مدرسه‌ای‌هایی بودن که جایزه سفر برده بودن از طرف یونسکو. این برای روسیه یه فاجعه‌ی بزرگ بود. کشور توی عزا فرو رفت. کشورایی که مسئول آسمان اون پرواز بودن، آلمان و سوییس، تا روزها پیام تسلیت نفرستادن.

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

ویت زندگیش شده بود قبرستون. اصلا نمیخوابید. برای خانوادش توی خود خونه یادبود تشکیل داده بود. ریششو نمیزد و در عرض دو سال، انگار ده سال پیر شده بود. هر چی پیگیری میکرد، شرکت کنترل پرواز بهش نمیگفت علت تصادف دقیقا چی بوده و کی مقصره

از اون بدتر، هی تکرار میکردن که ما مقصر نیستیما

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

خلبان روس بود و انگلیسی نمیفهمید. اون شب ماه تو آسمون نبود و تاریک بود. کادر پرواز خواب موندن و هزار چرت و پرت دیگه. ویت میگفت کاش حداقل مامورای کنترل پرواز گزارش بدن چی شده اون شب.

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

شرکت بعد از ماه‌ها سکوت جواب داد: «مسئول اون ساعت شب اینقد تحت فشار این اتفاقه که اصلا خاطره‌ای از اون لحظات بحرانی نداره». بعد واسه دست به سر کردنش خسارت هنگفتی بهش پیشنهاد دادن که از خیر شکایت و این حرفا بگذره. نپذیرفت و نامه‌ی پیشنهاد پولو پاره کرد

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...

تقریبا دو سال گذشته بود و ویت با مرده فرقی نداشت. نصفه‌شب از خواب میپرید و میدوید توی اتاق بچه‌هاش و میگفت بابا برگشته من هستم نترسید. همه نگرانش بودن ولی کسی چاره‌ای نداشت.

قشنگیش به همینه خدا بهت نمیگه یهو غافلگیرت میکنه ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز