من دوساله ازدواج کردم با پسری که دوست بودیم ۵ سال با سختی خانواده هارو راضی کردیم خانواده اون فانیل میگفت باشه خانواده من میگفتن هیچی نداره خداروشکر الان همه چی خریدیم باهم داستان اینه دختر عموی شوهرم شب عقد ما گریه کرد من به شوهرم گفتم چیزی بینتووون بوده گفت سلام هم بهش نمیکردم و اینکه دست روی قرآن گذاشت الان بعد دوسال تو لپ تاپ شوهرم عکس های ۱۶ سالگیش دیدم با اون دختر عموش فقط عکس های خانوادگی دارن همه دسته جمعی و دو نفره با اون داره میگه بخدا نگفتم در این حد بودیم که جایی بریم خانوادگی اینا فکر کردم از دست میدمت چون خیلی رو دختره حساسم حیلی کرم می ریزه اون شهر دیگست سال یکبار میبینمش شوهرم میگه رفیق نبودیم بخدا در حد عکس بود اینا اونم جلو خانواده ها و بگو بخند و اینکه رفیق نبودیم بنظرتون ببخشمش که بهم دروغ گفت که به این سلام هم نمی‌کرده ولی خیلی راحت بودن توره خدا کمک کنید شوهرم ۵ سال با من اخه دوست بود
گذشته ها گذشته
به هرحال تورو انتخاب کرد
حالا ببخشی و نبخشی دردی رو دوا میکنه؟
اگه زندگی خوبی دارین ، به این حاشیه ها نپرداز
هر چی بوده ، تو بهتر از اون بودی که انتخابت کرده
درسته حق داری ناراحت بشی ولی حالا اگر نبخشی مثلا میخوایی جدا شی؟ یعنی چیزی هست که زندگیتو خراب کنه؟ پس اگر نه که اینبارو چشم پوشی کن ولی باهاش اتمام حجت کن
قسم میخوره میگه نبودیم اخه حق طلاق بهم داده گفتم اگه بفهمم بودید بعد و بازم دروغ گفتی جدا میشم گفت نبودیم اخه تو دوستی هم میگفت اولین دوست دخترم میگه اگه باهاش بودم میگرفتمش اخه شوهرم خیلی احساساتی تو دوستی من بهش خیلی نامردی کردم ولم نکرد مثل بچه ها میمونه
عزیزم هرچیزی ک بوده گذشته تو الان متاهلی دیگه افکار کودکانه نباید داشته باشی ک میگی بوده نبوده اینطور اونطور
بچسب ب زندگیت ک اگر شل بگیری سفت میخوری
اخه خیلی بهش میگفتم دروغ خط قرمزمه میگفت سلام هم نمی‌کرده خیلی ناراحتم ازش خیلی دوسش دارم همه کار هم برام کرده حق طلاق بهم داده خونه بنامم کرده و اینکه میگه کسی بمیره هم شهرستان نمیریم که اونو ببینی ناراحت بشی
خیلی حالم بده همش میگم چرا دروغ گفته بهم نکنه سر لج بازی نگرفتش یا چیزی دختره تو جشن ما خیلی گریه میکنه چاق بود منو دید لاغر کرده الان یکساله شهرستان نرفتم حالم بده مادر بزرگش فوت کنه بریم اونم اونجاست از الان میگم یا نی نی بیارم بگم راه دوره نرم یا کلا نرم مادر شوهرم هم پشتم نیست خیلی کرمه دختر عموش میترسم دعوام بشه من اخه خیلی شخصیتم برخوردم با ادبه اونا خرابن
عزیزممم کوتاه بیا
شوهرت عاشقته چی از این مهمتر؟
شدت عشقش از دور مشخصه
تو که توی قضیه ای شاید متوجهش نباشی
الان دیگه هیچی به شوهرت نگو
به خودت برس ، شاد باش ، اگرم رفتین شهرستان ، رابطه عاشقانه تون رو با شوهرت حفظ کن که هم جلوی شوهرت بالا بری هم جلوی اون دختره همه چی خوب باشه.
