من یکیو خیلی دوستش دارم ولی اون نمیدونه و قرار شده بود سنتی بیاد خواستگاریم خلاصه هزار جور اتفاق افتاد جنگو...
بعد اینا بعد جنگ زنگ زدن به مامانم ک هماهنگ کنن
بعد هی زنگ زدن خودشون گفتن کلی زنگ زدیم
ولی چون آنتن نبوده و مسافرت بودیم مامانم جواب نداده
اینام فک کردن از قصدی جواب ندادیم
این حرفا از واسطه شنیدم که بهش گفته بودن واسطه هم بهشون گفته ک ما آنتن نداشتیم
واسطه عمم هست حالا من دیروز بهش گفتم به مامانم قضیه رو بگو و بعد بگو بهشون زنگ بزنه بگه ما آنتن نداشتیم
امروز عمم غیر مستقیم بهم گفت من چیزی به مامانت نمیگم تو ام نگو قسمت باشه میشه نباشه نمیشه
ولی من دوستش دارم
نمیدونم چیکار کنم 🥲