عزیزم تاپیک اولتو خوندم حقیقتا دلم گرفت براتون اگر سنشون کم بود ب نظرم ب مرور زمان درست میشد شاید .ب نظر خودت اگر با دلش راه بیای عیبی داره؟مثلا همین خود برتر بینی یا اینکه گفتی باید مثلا ب فامیلاشون خیلی احترام بزاری ب نظرم ی مدت اینجور چیزارو رعایت کن شاید درست شه فکر کنم میبینه شمام لجبازی میکنید شاید میخاد کم نیاره با توجه به اینکه غرور داره خیلی اینجور متوجه شدم.ی بار شما کوتاه بیا جاشو جدامیکنه برو با شوخی مسخره بازی برش گردون شاید اون فقط منتظر ی اشاره از طرف شماست چون الان انگار مردا زودرنج شدن😅اگر دیدی فایده ای نداره برو تا حساب کار بیاد دستش خودشو جمع و جور کنه.ب خانوادتم بسپا بگو تا وقتی مادرت دخالت کنه دخترمون برنمیگرده
اگه تصمیمت واسه جدایی جدیه ، جمع کن برو. اگه میدونی با صحبت حل میشه یا هنوز هم قضیه خیلی جدی نیست ، خونه اتو ول نکن
( اینارو شوهرم گفت)
عزیزم تایپیک اولت رو خوندم چقدر شوهرت عین شوهر منه یه آدم خودشیفته مغرور بچه ننه. من که آب شدم و همش آرزوم طلاقه. خوددانی. البته من دست و بزن و بددلی هم داشت
من الان یه آدم افسرده هستم. باز تو کارمندی میتونی جدا بشی سرت مشغوله. من نه شاغلم یه بابای افراطی و بداخلاق هم دارم . فقط به امید مرگ بابام نشستم تا جدا بشم
ی بار این کارو کردم و برگشت سر جاش اولای زندگی بود، ولی دیگه نکردم اخه دیگه راهشو یاد میگیره که بعدم عزیزم من مرد میخام تکیه گاه میخام این پرنسس بازیا چیه، ی بارم قهر کردم رفتم ی دعوای بزرگ خانوادگی شد باباش از خونه بیرونم کرد(باباش مریضو عصبیه) خودش و مادرش با توپ پر اومدن خونمون کلی توهین ک مادرش کرد و چه بساطی راه انداخت دیدم فایده نداره رفتم پیش مشاورمون و اون آشتیمون داد برگشتم(ولی الان فکر میکنم کاش اون برنمیگشتم کاش اونروز شرط و شروط میذاشتم و پاش میموندم )
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
