سلام دوستان دوسال ازدواج کردم دوبار شهرستان شوهرم رفتم تو فامیل هر بار دعوا کردیم اومدیم فامیلش دوتا از دختراشون خیلی کرمن و مادرشوهرم طرف اوناست کسی حق نداره به مادرشوهرم ف بگه اما سر من اجازه داده یکیشون شوخی شوخی من جدی ام بهم گفت چطوری ج ن ده بعدشم دعوام شد باشوهرم رفت به دختره گفت خودتی دختره ۳۰ سالشه بچه هم نیست بچه داره طرف بشورن مادرشوهرم فقط نگاه کرد و حرفی نزد از اون رو/ تصمیم گرفتم کسی هم چیزیش شد نرم شوهرمم مطیع منه و مادرشوهرم میگه از آدم به دوری دوساله اونایی که تهران هستن هم منو دعوت نکردن میگه خوب رفت آمد کن مگه میشه بدون دعوت پاشم برم خونه عمش بنظرتون جا من بودید شهرشون می‌رفتید همشون فامیلن تنها قریبههه منم شوهرم میگه حسودی میکنن بهت کرم میریزن
شوهرم چون همسن هستیم و با سختی بهم رسیدیم میگه خودم و خودت حتی خونه خودشون هم به زور من میره تک بچست
چه بی تربیت،وصلت غریبه با غریبه خیلی هست چقدر هم احترام هممو دارن و با هم رفت و آمد و دورهمی میگیرن. این خیلی بی تربیته دوری کن از کسانی که اینطورن،
خوارد شوهر ندارم جلو همه تو مراسم دختر خاله شوهرم بهم گفت چه‌طوری ج ن ده من به احترام مادرشوهرم چیزی نگفتم فرداش خونه مادر بزرگش شوهرمو پر کردم بهش گفت خودتی اونکه به زنم گفتی دختر خاله رفت تو سینه شوهرم گفت ریدم تو قیافه زنت از ما ده سال بزرگتره خرابه کلا مادرشوهرم حرف نزد کلا بعد
همین بحث رو بهونه کن و قطع رابطه کن،،ببین کسی که جلو چند نفر این حرف زشت رو بتونه راحت به زبون بیاره مطمن مطمئن باش خودش هزار کاره و اون حرف مطمئنا برچسب خودشه.
شوهرت به مادرش بگه با این دختر حرف بزنه اگه یکبار دیگه بی احترامی کرد برخورد دیگه میشه باهاش.به مادرش هم بگه تون حرف زشت می‌زده چرا نگاه میکردی.
بعد دختره من فقط دماغم همه میگفت کل تنت عمله از حسودی بعد تو حامله بشی شوهرت بغل کی می‌خوابه مادر شوهرم میگه شوخی کرده گفتم گوه خورده از اون روز مادرشوهر انگار من هووشم با من کلا بد شده در ظاهر محبت میکنه اما طاهر اونم چون میدونه جون پسرش به من بنده تو دعوا گفتم حق طلاق دارم میرم
مادر شوهرها کلا لال هستن
همونجا میگفتی کافر همه را به کیش خود پندارد
خودت با چند نفر خوابیدی فکر کردی همه خراب هستن
همون خرابی ک شوهر نداری (توهین نمیکنم به مجردها و مجرد و متاهلی به انتخاب فرد بستگی دارفقط برای گرفتن حال دختر خاله میگم)بعد با شوهرت میومدی شهر خودت
مآدرس گفت اگه من حرفی میزدم میشدم هم قبیل اون الان میگه قطع رابطه آن اما دروغ میگه مادرشوهرم همش تو ک. ون اوناست از اون ور هم شهرستانشون دو بار که رفتم دختر عموش شی عقد ما گریه کرد بعد عقد عید اونجا بود رفتم کرم ریخت گفتم نکنه میخواسته گفتن نه شوهرم هم گفت اولین عشقم تو بودی ۵ سال برات جنگیدم اما چون کرمه اونم دلم نمیخواد برم
چقدر بی تربیت و بیشعور بود که همچین حرفی زده ،یکی میخوابوندی تو دهنش که دیگه جرات نکنه همچین حرف زشتی رو بهت بزنه
نباید میگفتی میرم،،اینا از خداشونه ،،،اگر جلو مادرشوهرت بحثش باز شد جلوش دختره رو بشور ،بگو کسی که این حرف به راحتی از دهنش بیرون بیاد هر.زه و هزار کاره است.کم برو و بیا نزار پاشون تو خونت باز بشه،،
ج.ن.ده خودشه وجدوآبادش دم شوهرت گرم🥹
من جهاز برون هم نگرفتم و عروسی که نبینم اینارو در این حد شهرستان دلم نمیخواد برم مادرشوهرم میگه کسی بمیره که میای بعد بار اول هم دیگه نمیخواستم برم سال پدر بزرگش رفتم گفتم دیگه مادر شوهرم هوامو داره دیدم دختر خواهرش اینجور گفت فقط نگاه کرد ببین مادرشوهر من سگههه ها کسی تخ م نداره بهش ف بگه اما در مورد من اجازه داده به همه همه فانیلش تو کف اینن من هم تحصیلات دارم هم قیافم خوبه هم اندامم این چجور مخ منو زدن با هیچی هم صاحب همه چی شدن الان پسرش هم خونه داره هم ماشین چون من جمع کردم کارمند بودم اونوقت خودشونم کمک کردن
شک نکن شوهر هم میدونه و خودش شاید با کسی دوست هست
ولش کن
خواهد شوهرم به من فحش داد من سکوت
ببین بعد ک خانواده ها اومدن حق بدن حتی پدر شوهرم به من حق داد
باور میکنی به دختر خودش گفت بسه دیگه دهانت ببند خجالت بکش
فحش دادن هنر نیست ک
همه هم میگن چقدر بی ادب کسی به تو نمیگه چرا ساکت بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
