2777
2789
عنوان

خواهر شوور😊

196 بازدید | 16 پست

بنظورتو با خواهرشوهری ک ازت ی سال کوچیک تره چطو باس باشه؟؟البته هنو رسمی نشدیم و من و آقامون درحال آشناییم..خانوادش میدونن و خواهرشم میدونه..ی سال ازم کوچیکتره..ولی چون وابستگی زیادی ب داداشش ک آقای ما باشه داره ب من حسودی میکنه و نمیخواد انگار رابطه خوبی باهم داشته باشیم..من چیکار کنم دلشو ب دس بیارم؟؟

  

این حس رو بهش بده که نمیخوای برادرش رو دور کنی!مثلا به شوهرت بگو بهش بگه خانومی چقدر از تو تعریف میکنه  یا وقتی با همین براش کادو بگیر!مهمترینش اینه که بهش ارامش بدی قرار نیست جداشون کنی

((((مد)))) یعنی شبیه شدن همه کسانی  که فک میکنن( متفاوت اند).......

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اه اصلا اهمیت نده بهش سرد باش از الان الکی‌پروش نکن

نه خداوکیلی خیلی خانومه..فقط بخاطر داداشش حسود شده یکم..منم سر داییم اینجوری بودم برا همین خیلی خوب درکش میکنم

  
نه خداوکیلی خیلی خانومه..فقط بخاطر داداشش حسود شده یکم..منم سر داییم اینجوری بودم برا همین خیلی خوب ...

عزیزم شما مشخصه که خیلی با شعور هستی و خوش ذاتی چرا وقتی میشه دوستی باشه دشمنی باشه 

((((مد)))) یعنی شبیه شدن همه کسانی  که فک میکنن( متفاوت اند).......
این حس رو بهش بده که نمیخوای برادرش رو دور کنی!مثلا به شوهرت بگو بهش بگه خانومی چقدر از تو تعریف میک ...

آره خیلی زیاد این کارو میکنم..مثلا ب طرف مقابلم گفتم ب بهونه های مختلف بهش سلام برسون ببوسش تولدشو تبریک بگو..ولی کادو نگرفتم تاحالا..مرسی عزیزدلم پیشنهادت خیلی خوب بود

  

عزیزم هیچی باید عادی رفتار کنی منم خواهر شوهرم یک سال ازمن کوچیکتره طوری بود با براددرش که روز عقد ما رفت زیر سرم اوائل خیلی اذیت شدم شاید 2 یا 3 سال خیلی اذیتم کرد اما حالا خداییش خوب شده نمیگم مثل خواهر شده برام ولی میشه باهاش کنار اومد چون اخلاقهای هم دیگم دستمون اومده منم از اون حساسیت اوائل ازدواج در اومدم روزگار میگذرانیم کنار هم تازه من یهوخواهر شوهر بزرگترم دارم که یه دختر داره اون که میگفت من دایی رو از بابام بیشتر دوست دارم ولی گذشت اون دوران حالا هم سعی میکنم ازشون دور باشم ولی وقتیم کنار همیم همدیگرو تحمل میکنیم

والا من که درک‌نمیکنم همچنین احساساتی رو و بیشتر اینکه چرا باید دل همچین آدمایی رو‌باید بدست آورد 

خانوم‌باشه باید به بلوغ عقلی برسه که هر کسی یه روزی ازدواج‌میکنه و نفر اول زندگیش‌میشه همسر و بچه هاش

آره خیلی زیاد این کارو میکنم..مثلا ب طرف مقابلم گفتم ب بهونه های مختلف بهش سلام برسون ببوسش تولدشو ت ...

خواهش میکنم عزیز❤

((((مد)))) یعنی شبیه شدن همه کسانی  که فک میکنن( متفاوت اند).......
عزیزم شما مشخصه که خیلی با شعور هستی و خوش ذاتی چرا وقتی میشه دوستی باشه دشمنی باشه 

مرسی عزیزدلم شما بمن لطف داری..آره واقعا..من از ته دلم میخوام باهم مث دوس باشیم

  
مرسی عزیزدلم😘😘😘

دوستانه بهت میگم خودتو درگیر این حرفا نکن من خودمو درگیر کردم و خیلی پشیمونم از روزات لذت ببر یادت باشه الان داری بهرین روزا رو سپری میکنی و خودتو الکی ناراحت نکن انشالله اونم دختر خوبی باشه حس حسادتشم خدایی طبیعی خودمونم بذاریم جاشون بهشون حق میدیم امیدوارم خدا بهترین روزارو برات رقم بزنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792