والا من خیلی لاغر شدم .واسه عروسیم خیلی لاغر شده بودم همه فکر میکردند شوهرم اذیتم میکنه .چقدر میخندیدم بهشون .
تغییری که ازش راضی نبودم لاغر شدن زیاد صورتم بود . انگار از شادابی افتاد اونم بیشتر بخاطر بیداری شب تا صبحم بود بیشترش.
تغییره دیگه ای نکردم ولی خانواده مادرم چون اصلا دلشون نمیخواست من با غریبه ازدواج کنم و وقتیم ازدواج کنم قهر بودن تا ۶سال.من و که دیده بودن به مادرم گفته بودن فکر کردیم دختر اولیته. در صورتی که من دختره ۴ هستم و خواهر اولیم ۴۴ سالشه .خیلی حقیقتا غصه خوردم