2777
2789

پدربزرگم حدود ۱۲ ساله که فوت کرده

چند وقت پیش خواب دیدم پدربزرگم تو بیمارستانه حالشم خوب نیس لباساشم خیلی کهنه و پاره پوره‌س رنگ و روشم سیاه و درکل خیلی حال داغون...

من کنارش بودم گفتم چیزی لازم داری برات بیارم؟دستمو گرفت گفت برام نون پنیر بیار.براش رفتم نون پنیر اوردم و دادم خورد

همینجای خوابم از خواب بیدار شدم

فرداش رفتم کلی نون و پنیر و سبزی و اینا خریدم چندتا سینی لقمه نون پنیر سبزی درست کردم بردم سرخاکش براش خیرات کردم

بخدا قسم راست میگم شبش دوباره اومد تو خوابم با کت و شلوار و سر و وضع خیلی مرتب و تمیز همش دستمو میگرفت محکم فشار میداد از ته دلش قربون صدقه‌م میرفت بوسم میکرد🥲

من این خوابم و حتی خیراتی که کردم رو برای کسی تعریف نکردم کلا

حدود یه هفته بعد از این خوابی که دیدم خونه ی مامانبزرگم جمع بودیم دخترخالم یهو گفت چند شب پیش خواب بابابزرگو دیدم هممون یه جا جمع بودیم و توی جمع بابابزرگ فقط به تو یه سکه کادو داد و خواست به منم بده که نداد🥲

که بعدش منم خوابمو تعریف کردم براشون...


خوابم واقعی ترین ارتباطی بود که با پدربزرگم گرفتم...

برای خودم جالب بود گفتم برای شماهم تعریفش کنم😬

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز