شوهرم از مادرش حساب ميبره ما شب يادا خونه داييم دعوت بوديم و شوهرم به مادرش گفت كه خونه مامان مريم هستيم نگفت خونه داييش ميريم به منم گفت نگو فكر كنيد يعني چي ميترسه ازشون من گفتم حتما ميشينن پشت سر ما حرف ميزنن
ببخشيد يلدا
😕😡ینی چی میترسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کیه ک بترسه؟؟؟؟؟؟
برو‌بکو‌خونهه دایییم بودیم هرچی کفت بگو‌ب شما مربوطی نیس
چقد پرووو اک چیزی بگه
اکثرا همینن
تازه خواهراشونم حساب میبرن بیشتر
منم میبرم گاهی :-))
اره هنوز از اون روز تو كفم يعني چي جرات نكرد بگه گفت خونه مامان اينا ميريم
با شوهرت هماهنگ باش اون یه چیزایی میدونه از اخلاق خانواده که تو نمیدونی ،این نا هماهنگی بهت ضربه میزنه و شوهرت کوچیک میکنه.
جالبه خوانوادش تهران زندگي نميكنن فكر كنيد كنترل از راه دور
عزیزم حتما میدونه مادرش حساسه یا ناراحت میشه بعد میگه چطور پیش اونا نرفتین ولی رفتین خونه دایی زنت واسه همین نگفته.شوهر منم ازینکارا میکنه چه میشه کرد
عزیزم شوهرت بچه ننست تازه اولشه بدترازینارو باید پشت سر بزاری من مثل این خاطره زیاددارم برو خوشحال باش که دورن
البته ماهم با مامانم اینا خونه خالم دعوت بودیم.اول یکی دوساعت رفتیم خونه مادر شوهرم بعد رفتیم خونه خالم.کلا هر سال هردوجا رو میریم
اخه دورن ولي دوست دارن همه چيو بدونن حالم بهم ميخوره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
