من یه دختر داشتم دومی رو باردار شدم اونم سونو گفت دختر فامیلای شوهرم بشکن میزدن انقد مسخره میکردن میگفتن چجوری جهیزیه میدی دلمون واست میسوزه... حالا پسر هیچ تحفهای هم نیستا اما انقد دلم شکست سونو دوم که رفتم گفتن پسره! وقتی بچم دنیا اومد هیچ کدوم نیومدن پیشش گفتن از اول به ما چرا دروغ گفتی که دختره🤦♀️🤦♀️ متنفرم از فامیلای شوهر هیچ وقت تک تک حرفایی که زدن رو فراموش نمیکنم
واقعا بعضی وقتا خدا آدمو سوپرایز میکنه