2777
2789
عنوان

برادرم دختری ک دوسش داشت رو از دست داد

| مشاهده متن کامل بحث + 690 بازدید | 47 پست
عجب حتما عاشق یکی دیگه ..

نیست!..

بی پولِ بی اعتماد بنفسِ خاک بر سر):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

احتمالا میگه من لیاقت این دختر رو ندارم و از این چرت و پرتا.

ولی من اینا رو به تو میگم توهم حتما به داداشت بگو.

این رفتار نشان دهنده‌ی ترسو بودن داداشته‌.

وقتی چنین چیزی در خودش نمیدیده خیلی کار اشتباهی کرده اون دختر رو معطل کرده این همه سال.

الانم فکر نکنه با این مثلا فداکاری بزرگ بهش مدال میدن.

نه اتفاقا باعث میشه دل اون دختر بشکنه.

اون دختر اگر دلش با برادرت نبود خب خودش اون خواستگار هارو قبول می کرد. ولی مثل اینکه خداراشکر همه چی براش پول نیست. و من واقعا برای برادرت متاسفم که اصلا برای اون رابطه‌ی چندساله احترام قائل نشد و داره یک طرفه تصمیم میگیره.

 کاش میدونستم آخرین‌ غروبه، شهرمون جنگه خیابونا شلوغه، دستت تو دستم می دویدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله...🕊🩶 برای شادی روح خواهران و برادرانم به آسمان با چشمان گریان می خندم. پاینده باد ایرانِ کورش؛ ایرانِ فَریان ✨️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

گفتمدارم غصه ی بی لیاقتیشو میخورهمیرفت جلو،دختره با بد و خوبش میساختنمیدونم اعتماد بنفسشو نداشت یا د ...

پسری که دوسش داشتم یه بار بهم گفت تو نیمتونی بفهمی یه مرد وقتی پول نداره دنیا براش خاکستری میشه و چقدر سخته براش 


کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀

خب اونا ک چیزی نگفتن و گفتن برید اگر میخواید داداشت چرا نمیخواد دیگه؟

میگه دو روز دیگه تفاوتا رو میبینن

اونا پولدار,من بی پول

دختر شاغل،من بیکار

خواستگاراش پولدار،من هیچی

باخت خودشو

باخت زندگیشو):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

خب الان مگه اونا پشیمون شدن از دختر دادن؟داداشت الان از چی قهر کرده؟

اونا پای احساس دخترشون موندن،هر چند نظرشون یه چیز دیگه بود

داداش من پشت پا زد به بختش):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

داداشت چرا نمیره خواستگاری؟

گفتم پست بالای کامنتت

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

احتمالا میگه من لیاقت این دختر رو ندارم و از این چرت و پرتا.ولی من اینا رو به تو میگم توهم حتما به د ...

فعلا که دختره قبول کرده 

پس دختره هم همچین عاشق نبوده 

کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀

اتفاقا خوبه که بعد پول دار شدن خودشونو گم نکردن و نگفتند دختر نمیدیم

خدا یه جا داداش منو دیده باشه،اینجا بود

اینم خود خاک بر سرش با تیپا لگد زد ب شانسش):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

داداشم تو این مدت مغازشو جمع کرد،فشار روحیش زیادههر کاری میکنیم میگه پا پیش نذاریدمیگه این دختر دو ر ...

خب تقصیر خودشه 

دختره هم دلش با داداشته صد درصد 

دلشو شکوند بخاطر فکرای خودش 

همیشه ک وضعیت این نمیشه 

دیگه گذشته و اون نامزد کرده 

طفلی دختره بعد پنج سال همه چی ول شد 

دایی منم با دختره بود البته کلا خیلی پولدارن

اقه ک دختر داییمو میخواست خاظر بود با نداریش بسازه داییم دانشجو بود و یه موتپر داشت تازه کارمند اداره دولتی شده بود 

چون داییم چنتا دیگه دلیل داشت ترسید و نرفت و اهرم پشیمون شد 

حتی مادر دختر زنگیذدبهش گفت عیچ مشکلی نداره من یه بچه دارم خودمون پشتتیم ،ترسید بازم 

اخرم روز عروسی دخترو سه بار ارایشش پاک میشه و مجدد ارایشش میکنن چون اشک میریخته 

کسی ک دوست مشترک بوده خبر اورد و با داییمم قهر کرد 

فکرای الکی بعدا میفهمی عجب اشتباهی کردی 

الانم داییم هرچی میکشه از قطره قطره اشکای اون دختر طفلیه


اگر ایران بجز ویرانسرا نیست/من این ویرانسرا را دوست دارم.اگر تاریخ ما افسانه رنگ است/من این افسانه‌ها را دوست دارم.نوای نای ما گر جانگداز است/من این نای و نوا را دوست دارم.اگر آب و هوایش دلنشین نیست/من این آب و هوا را دوست دارم.به شوق خار صحراهای خشکش/من این فرسوده پا را دوست دارم‌من این دلکش زمین را خواهم از جان/ من این روشن سما را دوست دارم.اگر بر من ز ایرانی رود زور/من این زور آزما را دوست دارم.اگر آلوده دامانید، اگر پاک/من، ای مردم، شما را دوست دارم
اگر جواب نداد، دزغیرتی شدن را کمی بیشتر کن، ولی یکدفعه نری خونه ی آخر.

گفتم

سوزوندمش

خودش جزغاله شد فهمید نامزدی عشقشه

ولی سِر شده

بی حس


من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

نمیدونم واقعا چی بگم فقط بگم اینا عاشق هم نبودن وگرنه عاشقی اینطوری به راحتی از بین نمیره

دختر بنده خدا چیکار میکرد؟

میرفت پولای باباشو آتیش میزد؟

یا شغلشو میذاشت کنار؟

داداش من زود وا داد

نجنگیده باخت):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

احتمالا میگه من لیاقت این دختر رو ندارم و از این چرت و پرتا.ولی من اینا رو به تو میگم توهم حتما به د ...

منم عمیقا براش متاسفم

و مطمئنم تا قیامت دختر اینطوری پیدا نمیکنه و تا ابد با هر کس دیگه ای ک بیاد تو زندگیش مقایسه میکنه،حتی ما هم ناخواسته مقایسه میکنیم):

ترسوی بی لیاقت


من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته