2777
2789
عنوان

شوهرم حرفی زد که شوک شدم و خیلی حالم بد شد

| مشاهده متن کامل بحث + 2291 بازدید | 66 پست
دقیقا بجای اینکه تشکر مند باشه از همه چیم زدم باشگاه رفتن و بیرون رفتن ...سه ماهه انگار حبس خونگی ام ...

خاندازه شوهرت اگه خدای نکرده بچه دار نمیشدی هر روز به جونت غر میزدن که نازایی.حالا که بچه آوردی باید کمکت کنن.تو پرو باش و اصلا به رفتارشون توجه نکن. بچه ها ببر اونجا در هفته دو روز. بسپار دستشون برو بیرون کارات بکن

عزیزم من کنار نکشیدم اونا گذاشتنمون کنار...مثلا دیشب همه روز پدر شام بودن اونجا به شوهرم زنگ میزنن ص ...

هی عزیزم منم کشیدم هرچقدر به خونواده ی شوهرم احترام گذاشتم فایده نداشت یه جا خوندم بعضی آدما مثل گل مصنوعی میمونن هرچقدر آب بدی فایده نداره🥺😔

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اصلا خانوادتو در جریان نزار که دودش تو چشم خودت میره . سعی کن خودت مشکلتو حل کنی و به مادرتم غیرمستقیم بگو دیگه کمتر کمکت کنه . مستقیم بهش نفهمون که چیشده که هر اختلافی بین خانوادت و دامادت دودش تو چشم خودت میره . هیچیوقت این اشتباهو نکن 

بچه ها رو فردا آماده کن ببر خونه پدر شوهرت چند روز بمون فقط وظیفه مامانت که نیست بگو نوه شما هم هست نیاز به کمک دارم اونها از خداشونه که زحمتش با خانواده شما باشه بعد هم که بزرگ شدن بچه ها رو بکشونند سمت خودشون 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز