رفیقای دبیرستانم خیلی حسود بودن
مثلا ی خاستگار میومد برام توروم قشنگ میگفتن ک چرا میان تورو میگیرن حتمن واسه پول باباته
یا مثلا یه رل میزدم بااینک همه چی تموم بود مثلا میومدن مسخره اش میکردن دوروز بعد پیوی پسره بودن
بعد اسرار میکردن ک عکس دوتایی بفرس عکس فرستادم بعد ک ی دعوا میکردیم باهم تهدید ب پخش عکسا میکردن ببین واقعاا چن تاشون ج.ن.ده بودن من اسکل نمیفهمیدم باهاشون قط ارتباط کردم دیگ خیلی ضربه خوردم ازشون