2777
2789
عنوان

جنگ بین من و مادرشوهرم کمک کنید😭

238 بازدید | 26 پست

من ۱۰ ماهه عقد کردم و فعلا عروسی نگرفتیم وخونه بابام زندگی میکنیم مادرشوهرم خیلی کنترلگرله و باید همه چی طبق خواسته اون پیش بره اینکه الان منو همسرم کجا بریم با کی بریم و... حتی توقع داره منو همسرم ۲ تایی در حد یه کافه میریم بیرون ببریمش که ما قایمکی میریم و بهش نمیگیمو

ما کلا با پنهون کاری زندگی میکنیم تا نفهمه ما چیکار میکنیم کجامیریم چند وقت پیش مامان من به شدت مشکل داره زانوهاش جوری که یک سره میخوره زمین و عصا به دست راه میره ولی با این حال همه کاراش رو خودش میکنه و نمیخواد مزاحم کسی باشه مادرشوهرم ۱ونیم ماه پیش خورد زمین و یکی از انگشتای دستش ترک جزئی برداشت من و همسرم بردیمش بیمارستان و تا نصفه شب کل کاراشو کردیم و وقتی برگشتیم همه چشما به من بود که من از این خانم پرستاری کنم من ۳ هفته ازش پرستاری کردم و فقط آخر هفته ها ۱ روز میومدم خونمون با اینکه ۲ تا دختر داره هیچ کدوم نیومدن مراقبت مامانشون میومدن مثل مهمون یه شام یا ناهار میخوردن و میرفتن عروس بزرکتر هم کلا با اینا قطع رابطه کرده هیچ نیومد یک سره مهمون میومد میرفت من باید هم خونه رو جمع میگردم هم پذیرایی میکردم هم عذا میپختم هم از این پراقبت میکردم حتی حموم هم نمیرفت اول به من میگفت ببرمش بعد شوهرش برد همشم تیکه مینداخت بهم سر این موضوع لباساشم ما عوض میکردیم من بعد از یک هفته که‌ برگشتم خونمون پیش خانوادم تو جمع پیش دختراش و زنداداشاش گفته بود اون از عروس بزرگم اینم از عروس کوچیکم هیچ کدوم از من مراقبت نمیکنن شوهرمم خیلی ناراحت اومد گفت بیا ازش مراقبت کن معلوم نیست تو جمع چیا گفته بوده انقدر شوهرم بهم ریخته بود خلاصه یه شب که من طبق معمول  اومدم خونه اینا ازش مراقبت کنم بشدت مریض بودم از اونجایی که اگه  بری خونشون تا بقیه نشستن پاشی  خداحاففظی کنی بری بهشون در حد چی برمیخوره منمم نمیتونستم ۴ .۵ ساعت بشینم رفتم بالا خوابیدم صبح بیام پیششون نگو فهمیده من شب اومدم یه قشقرقی به پا کرد به همسرم گفته بود حق نداره بیاد خونه من وقتی مارو تحویل نمیگیره پاشو نزاره اینجا  و کلییییییی حرف دیگه فرداشم منو آدم حساب نمیکرد چند روز بعد دوران مریضیش تموم شد و رفت دکتر عکس اینا گرفت و گچ رو باز کردن ولی منم که عوض شدم و اصلا اون آدم قبلی نیستم متنفرم ازش و اصلا نمیخوام پامو بزارم خونشون ولی شوهرم خیلی هوای منو داره و دلش میشکنخ بخاطر اون هفته ای یک بار میرم ولی وقتی برمیگردم کلی با حس بد میام که انقدر مادرشوهر دورویی دارم تو رو یه جوره با من تا میتونه پیش شوهرم منو خراب میکنه😭😭😭😭😭 بگید چیکار کنم با این آدم خواهر شوهر کوچیکمم ۱۰ سال ازم بزرگ تره ازدواجم کرده ولی خیلی اذینم میکنه و عین مادرشوهرمه😭😭😭😭😭😭

نوبرشو اوردین با این انتخاباتون

با هر اعتقاد و طرز فکری که داری دوست من با جستجو کردن و دیدن این ویدیو با نام (پیچش مو )فقط ۹ دقیقه از وقت با ارزشت رو صرف دیدنش بکن ❤️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸اللهم عجل لولیک الفرج

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تو الان عقدی  اینجوری وای ب حال اینکه عروسی بگیرین مگه کیه ک داری پنهانی زندگی میکنی همین حالا دمشون بچین وگرنه بدبختی بخدا 

ﺑﻪ ﺧﺮﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ۱ ﺗﺎ ۹ ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﯿﮕﻪ : ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﯿﺸﻤﺮﺩﻥ😐👍 ﻣﻨﻢ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺷﺪﻡ میفهمی ؟؟؟ قربانی 🙈😂️ 

وای من تا مشکلت رو خوندم  یه عالمه حرص خوردم  چجوری داری تحملش میکنی 

ﺑﻪ ﺧﺮﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ۱ ﺗﺎ ۹ ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﯿﮕﻪ : ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﯿﺸﻤﺮﺩﻥ😐👍 ﻣﻨﻢ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺷﺪﻡ میفهمی ؟؟؟ قربانی 🙈😂️ 

تو الان عقدی اینجوری وای ب حال اینکه عروسی بگیرین مگه کیه ک داری پنهانی زندگی میکنی همین حالا دمشون ...

من نمیدونم چطوری بخدا نمیدونم توروخدا کمکم کن راهنماییم کن 

فعلا فقط در حدیم که سرسنگیم باهاش وبهش رو نمیدم

می‌دونم شرایط سختی رو داری پشت سر میزاریولی اگر همسر خوبه بمون همسر همراه و خوب همه چیزه تو زندگی

اعصاب نمونده واسم احه😭😭😭همش حالم رو خراب میکنه تو زندگیمم تاثیر میذاره این موضوع

من نمیدونم چطوری بخدا نمیدونم توروخدا کمکم کن راهنماییم کن فعلا فقط در حدیم که سرسنگیم باهاش وبهش رو ...

شوهرت پشتت اگه پشت تو . ک دیگه نرو خونه مادرشوهرت رفتی هم سر سنگین باش خیلی دست ب هیچی هم نزن  بزار پشت سرت هرچی ک دلشون میخواد بگن فدا سرت مهم خودتی  یه وقت خونه نزدیکشون نگیری 

ﺑﻪ ﺧﺮﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ۱ ﺗﺎ ۹ ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﯿﮕﻪ : ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﯿﺸﻤﺮﺩﻥ😐👍 ﻣﻨﻢ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺷﺪﻡ میفهمی ؟؟؟ قربانی 🙈😂️ 

توروستام نمیتونم برم بخدا 😭

مادربزرگ من از مادرشوهر تو با عروس بدتر رفتار میکنه

من متنفرم ازش عروس بیچارش چی بگه..حتی خالهامم از دست مادربزرگم گریه میکنن...هعی خدا این عجوزه های پیرو نیست و نابود کن. 

«در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی..»

بنظرتون چیکار کنم تورو خدا کمکم کنید

عزیزم اگر همسرت مرد خوبیه از همین الان باهاش صحبت کن که با مادر و خواهرش قاطع صحب و برخورد کنه که تو زندگیتون دخالت نکنن خودتم اگر مستقیم و رو در رو مادرش یا خواهرش بهت حرفی یا تیکه و طعنه ای زدن جوابشونو بده اما محترمانه جوابشونو بده یجوری قاطع باهاشون برخورد کنید بقول قدیمی ها گربه رو دم حجله باید کشت حتا شده بعد از عروسی خودت باهاشون قطع رابطه کن اگر به این کارهاش و رفتارهاش ادامه داد بزار فقط پسرشون باهاشون رفت و آمد کنه شما نرو کلا این مادرشوهرت تو عقد اینجوریه وای به حال بعد عروسی ولی این تنها راهشه ولی بهت بگم راه سختی در پیش داری این زن آدم بشو نیست

با هر اعتقاد و طرز فکری که داری دوست من با جستجو کردن و دیدن این ویدیو با نام (پیچش مو )فقط ۹ دقیقه از وقت با ارزشت رو صرف دیدنش بکن ❤️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸اللهم عجل لولیک الفرج

اعصاب نمونده واسم احه😭😭😭همش حالم رو خراب میکنه تو زندگیمم تاثیر میذاره این موضوع

شرایطت رو کاملا درک میکنم من خودم بخاطر مادرشوهرم که اینجوری بود دارم تو نامزدی جدا میشم با این تفاوت که شوهر من پشت مادرش رو گرفت و گفت هر چی مامانم بگه🥲

اگر شوهر پشتته هواتو داره ارزششو داره با همسرت صحبت کن به مرور رفتارهای مادرشو بگو بهش 

واسه منم دعا کن که واقعا محتاجم به دعا حالم واقعا بده

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

داغ ترین های تاپیک های امروز