چند سال پیش ک تازه عروس بود شوهرم ی حرفی زد دربارش جنسی البته وسط دعوا بودیم بعد اون من دیگه حساس شدم
الان برای روز پدر رفتن خونه پدر شوهرم شوهرم اونجا بود من ک متوجه شدم دارن میرن زنگ زدم شوهرم گفتم بزن بیرون دارن میان نبینین همو شوهرم دیگه جوابمو نداد صد بار زنگ زدم صد تا پیام دادم فحشش دادم ک بیا بیرون جواب نداد با اونا سلام احوال پرسی کرده بود بعد اومد بهش گفتم برو راه پله بالا اونا ک رفتن داخل تو بیا خونه اما جواب نداد ک نداد
الان اومده خونه ب دروغ میگه من ندیدمشون مطمئنم دروغ میگه وقتی اومد خونه رفتم اتاق دررو قفل کردم میخام بهش غذا ندم گشنه گمشه بره سر کار قرار بود شب سوپرایزش کنم واسه روز مردبچه هام چقدر ذوق داشتن😔😔
بعد شامم قرار بود بریم خونه پدر شوهر میخام من دیگه نرم زشت میشه ولی نمیرم